دل کز لبت چغانه به گوشش نمی زنم
مست است، این ترانه به گوشش نمی زنم
این بس جزای طعنهٔ زاهد که هیچ گاه
قول شرابخانه به گوشش نمی زنم
عهدش نماند کاین دو جهان گشت باز رمز
بی مهری زمانه به گوشش نمی زنم
گل گوش جان گشوده و با بلبلان باغ
یک بانگ بلبلانه به گوشش نمی زنم
عرفی به نغمه گوش بیالوده و ما هنوز
از ناله تازیانه به گوشش نمی زنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسی عمیق و رنج ناشی از طعنههای زاهدانه صحبت میکند و میگوید که نمیخواهد درد و غم دلش را به کس دیگری بازگو کند. او به مستی ترانه اشاره میکند و به بیمحلی زمانه و عدم وفای به عهد میپردازد. همچنین از گل و بلبلان باغ به عنوان نماد عشق و زیبایی یاد میکند، اما تأکید میکند که نمیخواهد نالهها و غمهایش را به دیگران برساند. شاعر در نهایت به بیتوجهی به درد و رنج خود میپردازد و به نوعی از بیان احساساتش خودداری میکند.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر صدای تو به هیچ گوشهای نمیرود، چون آنقدر غرق در مستی است که دیگر به این ترانه هم توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: این فقط نتیجه طعنههای زاهدانه است که هرگز به او نمیگویم از شرابخانه چه خبر است.
هوش مصنوعی: عهد و پیمان او دیگر پابرجا نیست و این دو جهان بار دیگر در حال تغییر و تحول است. من به او نمیگویم که زمانه چقدر بیرحم است.
هوش مصنوعی: گل به صدای دلنشینی گوش داده و در کنار بلبلان باغ، صدایی شبیه به آواز بلبلها را به گوشش نمیرسانم.
هوش مصنوعی: عرفی به آهنگ زیبایی گوش میدهد، اما ما هنوز از صدای دردناک تازیانه رنج میبریم و نمیتوانیم از آن رها شویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.