زخمی شوق توام، سینهٔ جوشان دارم
خانه در کوچهٔ الماس فروشان دارم
کی مسلمان کندم صحبت اصحاب کرم
که در آن زمره بسی حلقه به گوشان دارم
آتش پنبهٔ گوش دگرانم کامروز
گوش را مزرعهٔ پنبه فروشان دارم
صحبت عمر فرومایه ملولم دارد
میل همدوشی تابوت به دوشان دارم
واعظا در گذر از قافلهٔ من که متاع
همه گوش است ولی نذر خموشان دارم
عرفی امروز به کاشانهٔ من باش که باز
گله ای از دل بی شرم خروشان دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و شوق به معشوق سخن میگوید و ناراحتیها و دردهای عاطفی خود را بیان میکند. او احساس میکند که با وجود یاران خوبی که دارد، نتوانسته به آرامش برسد. همچنین به انتقاد از زندگی عادی و بیروح خود میپردازد و میگوید که همهی احساساتش به خموشی و سکوت منتهی شده است. در پایان از دوستش میخواهد که به دیدن او بیاید چرا که در دلش غم و شوری پنهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: من دل aching و پر از شوق تو هستم و در دل خود آتش عشق را دارم، همچنین زندگیام را در این کوچههای پر از زیبایی و جواهرات میگذرانم.
هوش مصنوعی: من با صحبت اهل کرم و بخشندگی مسلمان شدم، چرا که در این جمع خیلیها هستند که به بندگی و اطاعت معروفند.
هوش مصنوعی: امروز گوش من بهترین جای برای کاشت پنبه است و دیگران را با صدای خود آزرده میکنم.
هوش مصنوعی: من از گفتگو با افراد بیارزش خستهام و آرزو میکنم که همواره با تابوتی بر دوش باشم.
هوش مصنوعی: ای واعظ، وقتی از کنار من و همراهانم میگذری، بدان که همهٔ دارایی من تنها شنیدن است، اما من نذری برای سکوتکردن و آرامشخاطر دارم.
هوش مصنوعی: امروز به خانه من بیا، زیرا دوباره دل نگران و بیپروا در دل دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم
گرم آه سحرم، سینه جوشان دارم
غرضم نغمه دردست چو بلبل به وصال
گل در آغوش و لب از ناله خروشان دارم
مایه گریه ز ریش دل و داغ جگرست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.