روی گرمی کو که داغم باز بوی خون دهد
مرهمی نگذارد و خونابه ای بیرون دهد
سودهٔ الماس غم را داده آمیزش به زهر
هست لذت بیدلی کو را ازین معجون دهد
گر زمام از پنجهٔ ناز آورد لیلی برون
ناقه را سر در حریم سینهٔ مجنون دهد
چون لب فرهاد بوسد جلوه گاه دوست را
نیم بوسی بس که بر جولانگه گلگون دهد
من نخواهم مرد و او بیهوده زحمت می کشد
لذتی کاین زخم دارد، صید او جان چون دهد
وه چه بزم دلگشایست ، آن که اهل درد را
نالهٔ ماتم نشان از نغمهٔ قانون دهد
چون کنم ترک جگر خوردن ، که عشق این لقمه را
چاشنی از زهر بخشد، پرورش در خون دهد
این تفاوت ها ز مشرب دان، نه از تاثیر عشق
ور نه یک می نشأ نتواند که دیگرگون دهد
کی شود عرفی دلم از گریه خالی، کی شود
هر مژه صد چشمه و هر چشمه صد جیحون دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان درد و رنج ناشی از عشق می پردازد. او از گرمایی سخن میگوید که به رغم داغ بودنش، تنها بوی خون را به همراه دارد و هیچ مرهمی برای زخمهایش نیست. شاعر به تاثیر عمیق غم و عشق بر روح و جسمش اشاره میکند و از لذت و سختیهای عاشقی سخن میگوید. او به نحوی به نیازی اشاره میکند که در وجودش وجود دارد و میگوید که حتی مرگ هم نمیتواند او را از این عشق نجات دهد. در نهایت، شاعر حسرت و عواطفش را ابراز میکند و میگوید کہ هر قطره اشک او به اندازه دریاهاست و همواره در درد و زخم عشق غوطهور است.
هوش مصنوعی: به دنبال فردی هستم که با محبت و گرمیاش بتواند آرامش و تسکینی به من بدهد، اما هیچ چیز نمیتواند درد من را کم کند و فقط زخمهایم را نمایانتر میکند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه مانند یک الماس ارزشمند است که در آن نوعی ترکیب با زهر وجود دارد. این ترکیب نشاندهنده لذتی است که از بیخبری و بیدلی به دست میآید، و کسی که از این معجون بهرهمند شود، به نوعی از این احساسات خوشحال میشود.
هوش مصنوعی: اگر لیلی زمام ناقه را به دست گیرد و آن را از چنگش به بیرون بیاورد، مجنون را در آغوش خود قرار میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که فرهاد لبان معشوق را میبوسد، گویا در برابر زیبایی او در حال لذت بردن است. این بوسه، حتی اگر بخشی باشد، باز هم زیبایی و شوقی فراوان را در پی دارد که مانند شاهکار هنری در دشت گلستان خود را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: من قصد ندارم بمیرم و او در تلاش است که بیهوده مَرا از پا درآورد. این زخم که من دارم برایم لذتی دارد، اما آیا جان او ارزش این تلاش را دارد؟
هوش مصنوعی: چه مهمانی شادیبخش و دلانگیزی است، جایی که در آن کسی که دچار درد و غم است، صدای اشکش به نغمهای آهنگین و زیبا تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از خوردن جگر بگذرَم، وقتی عشق این لقمه را طعمی تلخ و زهرآلود میدهد و به من زندگی دوبارهای میبخشد؟
هوش مصنوعی: این تفاوتها ناشی از طرز تفکر و فرهنگ فرد است و نه به خاطر تأثیر عشق، زیرا یک جام هم نمیتواند کسی را به طور کامل تغییر دهد.
هوش مصنوعی: کی میشود که دل من از گریه خالی شود؟ کی میشود که هر مژهام به اندازه صد چشمه آب بریزد و هر چشمه هم به اندازه صد رودخانه جاری شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد
گر نسوزد دل، کجا این روشنی بیرون دهد
بس محالست اینکه گردونم دهد نقد مراد
او که تا یکذره دارم می ستاند چون دهد
گرنه از بیداد او تیغم رسد بر استخوان
[...]
کی به عاشق بوسه آن لعل لب میگون دهد؟
نیست ممکن گوهر شاداب نم بیرون دهد
شکوه از دل کی تراود تا نگردد دل دو نیم؟
چون زبان خامه شق گردد سخن بیرون دهد
هر که آب از چشمه سار بی نیازی خورده است
[...]
بی جمالت چشمم از خون خجلت جیحون دهد
دور از آن لب، در مذاقم باده طعم خون دهد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.