ز بوی باده دلم آب و رنگ می گیرد
ز نام توبه آیینه ام زنگ می گیرد
ز محتسب مکن اندیشه ، زود باده بیار
که او گناه بر اهل درنگ می گیرد
دلم ز کوی خرابات دور کرده، هنوز
خبر ز کوچهٔ ناموس وننگ می گیرد
به ملک هستی ما رو نهاد سلطانی
که ما به صلح دهیم او به جنگ می گیرد
به لاک جوهر شمشیر، ناز خوبانیم
که تار زخم جدا گشته رنگ می گیرد
هجوم عشوهٔ یار است بر دل عرفی
سپاه کیست که شهر فرنگ می گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف احساسات و حالاتی میپردازد که از نوشیدن شراب و عشق ناشی میشود. او از بوی باده و تأثیر آن بر دلش سخن میگوید که باعث شادمانی و زندگی میشود. همچنین، به توبه و آثار آن بر دلش اشاره میکند. شاعر از محتسب (مرد شرع) خواسته تا فکر نکند و باده بیاورد، زیرا محتسب به گناه فکر میکند و آن را بر اهلش تحمیل میکند.
شاعر چنان به دوری از مکانهای نجیب و معصوم اشاره میکند که هنوز به یاد دغدغههای دینی و اخلاقی است. او همچنین از سلطنت و قدرتی صحبت میکند که در دنیا وجود دارد و نشان میدهد که آنها تمایل به صلح دارند اما سلطنت به جنگ و جدال مربوط میشود.
نهایتاً، شاعر با ناامیدی از حمله عاشقانه معشوق، حس میکند که در برابر این عشق بیپناه است و مانع شادیاش میشود. به طور کلی، شعر به چالشهای عشق، شرافت و لذتهای زودگذر زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی بوی شراب میپیچد، دلم سرزنده و شاداب میشود، اما وقتی نام توبه به گوشم میرسد، روح و وجودم دچار تیرگی و آسیب میشود.
هوش مصنوعی: به فکر محتسب نباش و سریع باده بیاور زیرا او به اهل خوشگذرانی خردهگیری میکند.
هوش مصنوعی: دل من از محلهای که فقط به خوشگذرانی و بیخیالی مرتبط است، فاصله گرفته است؛ اما هنوز هم از ماجرای آنجا باخبر میشود.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ بر ما حکمرانی را قرار داده که ما به دنبال آرامش و صلح هستیم، اما او برای مبارزه و جنگ آماده میشود.
هوش مصنوعی: درخشش شمشیر که به رنگ جوهر در آمده، نشانه زیبایی و ناز است. ما هم مانند کسانی هستیم که زخمها و رنجها را تحمل کرده و از آنها رنگ و زیبایی میگیریم.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی یار باعث حمله و تسلط بر دل عرفی شده است. هر کسی نمیتواند در برابر این جذابیت مقاومت کند و از زیباییهای دنیا بهرهمند شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غزال چشم تو ره بر پلنگ می گیرد
حباب بحر تو باج از نهنگ می گیرد
بود مصاف تو ای چرخ با شکسته دلان
همیشه شیر تو آهوی لنگ می گیرد
مکش سر از خط تسلیم عشق کاین صیاد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.