زخم کاویدن بر او الماس بستن کار کیست
رسم غم خواری نکو می داند این غمخوار کیست
مشتری بودن نه حد ماست در بازار دوست
چشم بستن از متاع، آخر ببین بازار کیست
این وصال جاودان، وین لطف روز افزون، دلا
منتم بر دیده، لیک از گریه ی بسیار کیست
طعنه بر آرایش دست و میان ما مزن
چون نه ای آگه که ناقوس که و زنار کیست
لب به دندان، دست در زیر زنخ دارد مسیح
گفته ای ای همنشین گویا که این بیمار کیست
از شهیدان کوچه های قدسیان، عرفی تو راست
زهره ای داری بگو کز غمزه ی خونخوار کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوعات عشق، درد و حقیقت میپردازد. شاعر از زخم و غم میگوید و تأمل میکند که چه کسی میتواند درد دیگران را درک کند. او به بازار دوستی اشاره میکند و میگوید که نباید از ارزش واقعی دوستی و عشق غافل شد. همچنین، از زیبایی و محبت سخن میگوید و به شناخت واقعی از دیگران و خود اشاره میکند. در نهایت، شاعر به مرگ و شهادت نیز اشاره میکند و این که آگاهی از درد و رنج دیگران چه معنایی دارد. به طور کلی، شعر تأملی عمیق بر روی روابط انسانی و احساسات درونی است.
هوش مصنوعی: کسی که زخم قلب را بر الماس میسازد، باید بداند که شیوهی همدردی و غم خواری بر عهدهی کیست.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که ما در بازار عشق و دوستی، مشتریان محدودی نیستیم و نباید تنها به ظاهر و متاعی که در بازار دیده میشود، توجه کنیم. بلکه باید دقت کنیم که این بازار چه معنایی دارد و کسی که در آن حاضر است، کیست. به عبارت دیگر، ارزش واقعی عشق و دوستی فراتر از ظاهر و مادیات است و باید به عمق آن نگاه کرد.
هوش مصنوعی: این پیوند ابدی و این محبت روز به روز افزون، دل من به تو افتخار میکند، اما از بس که گریه کردهام، دیگر کسی نیست.
هوش مصنوعی: به زیبایی و ظواهر ما خرده نگیرید، زیرا شما از حقیقت و باطن ما بیخبر هستید.
هوش مصنوعی: به دندانهایش لب میزند و دستی زیر چانه دارد. مسیح، تو ای رفیق، گویی از کیست که این بیمار باخبر است؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به یک شخصیت خاص اشاره میکند که در میان شهیدان و نیایشگران قرار دارد. او از یاوری میخواهد که با زیبایی و قدرت خود، نشانهای از تلخی غم و عشق را آشکار کند. این فرد دارای جذابیتی خاص است که باعث میشود دیگران از او بپرسند که این غم و درد ناشی از چیست و به کدامین موجود شریف مربوط میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یار ما را یار بسیارست تا او یار کیست
دل بسی دارد ندانم، زان میان، دلدار کیست
خاک پایش را تصور میکند در چشم خویش
هر کسی تا کحل چشم دولت بیدار کیست
میدهم جان و ستانم عشوه، این داد و ستد
[...]
باز چشمم درفشان از لعل گوهربار کیست
اشک من زین گونه گلگون از گل رخسار کیست
زیر دیوار تو هر شب زار نالم تا سحر
بر لب بام آ شبی کین ناله های زار کیست
چشم می دارند خلقی دیدن رویت به خواب
[...]
این عمارتهای شیرین ترا معمار کیست
جان فدای طبعش این معمار شیرین کار کیست
چهره خورشید زرد از درد بی زنهار کیست؟
زخم دامن دار صبح از غمزه خونخوار کیست؟
نقطه خاک از که چون ناقوس می نالد مدام؟
آسمان از کهکشان در حلقه زنار کیست
قمری از کوکو چه می جوید درین بستانسرا؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.