ای دل راهزن که از عرشم
به حضیض ثری فرستادی
ای ستم دوست کز در خلدم
به مضیق بلا فرستادی
ای غلط سیر کز ره قدسم
به مسیر فنا فرستادی
ای عروسی که بهر جلوه خویش
بدو عالم مرا فرستادی
گوش کن تا بگویمت از غیب
چه گرفتی کجا فرستادی
آمدی با دو کون معنی لیک
بعدم زود ، وا فرستادی
صورتی را که وقف ما کردی
ننگ مردم گیا فرستادی
آمدی ممتلی زاستعداد
روح را ناشتا فرستادی
آبرویی که تشنه اش ملک است
بسبوی هوا فرستادی
کهنه ریشی که مصلحش نمک است
بشکنج دوا فرستادی
هر کجا بخیه هوس دیدی
بقمیص رجا فرستادی
هر کجا تخم آز بر چیدی
بزمین عطا فرستادی
جای عجز و نیاز ،کبر و ریا
بدر کبریا فرستادی
در مقامی که عشق میلغزد
عقل را بی عصا فرستادی
هر که از طبع هرزه سر برزد
پیش ارض و سما فرستادی
تحفه ها بهر شهوت انگیزی
بشمال و صبا فرستادی
بغلط شهرت سلیمانی
بدیار سبا فرستادی
نغمه زهره سوز لاف و گزاف
بسهیل و سها فرستادی
هر چه جبریل در نهایت گفت
بفغان برملا فرستادی
هر چه برداشتی زکعبه قدس
بصنم خانه ها فرستادی
هر کبوترکت از حرم دادند
در دم اژدها فرستادی
گاه رزمینه شجاعت بخش
بیلان غزا فرستادی
گه زشوق چکیده مرثیه ای
نزد اهل عزا فرستادی
از برای ملوک ، مدح دروغ
گر نگفتی دعا فرستادی
هر که آمد بدیدنت ورقی
گر نبود از قفا فرستادی
صدر با نامه ساز کرده مدام
یک بیک جابجا فرستادی
گه برد مسائل علما
لم نوشتی و لا فرستادی
گه برای مطالب حکما
هکذا، هکذا، فرستادی
گاه از نظم و نثر بر شعرا
مرحبا، حبذا فرستادی
گاهی از نقش صوت برندما
تن ترا نا تنا فرستادی
مجملاهر رهی که سرکردی
خار در مغز پا فرستادی
ریش نا سورنفس نا پرهیز
پیش عجز شفا فرستادی
هر کجا بود شاهدی ، بطلب
شوق برقع گشا فرستادی
هر کجا شهوتی نمود ابلیس
عصمتش رو نما فرستادی
از تقاضای نفس برجانت
فتنه کربلا فرستادی
کبرت افزود، گر بدرویشی
کاسه شوربا فرستادی
چشم بر حله بهشتت بود
گر بعوری قبا فرستادی
هر کجا فقر میزبانی کرد
صد شکم امتلا فرستادی
هر کجا دعوت تنعم بود
صد طبق اشتها فرستادی
دودهای کلیسیای امید
بگلوی دعا فرستادی
هر کجا فوجی از تعلق بود
بس مدعا فرستادی
امر سهوی گر از کسی سرزد
بشمار خطا فرستادی
ناروایی که از تو صادر شد
بحساب قضا فرستادی
هر کجا کژدم نیازی بود
بگریبان ما فرستادی
پرتو نور صبح اول خیز
بچراغ قفا فرستادی
شمع ایمان خانه روشن کن
بحریم ریا فرستادی
تا بصید آمدت شهاب حیات
بعیان بر قفا فرستادی
اینک آب و هوای عاریتی
هم بر آب و هوا فرستادی
زان جواهر که داشت ارزشها
چه؟ بدارالبقا فرستادی
هرگزت دین نبودهان گر بود
گو: چه کردی؟ کجا فرستادی
نازم این نامه های ننگین را
که بروز جزا فرستادی
هان روان شو که پیشخانه عیش
خوش بساز و نوا فرستادی
گر دعایم کنی وگر نفرین
برگ دوزخ رسا فرستادی
دلی آخر ، اگر دلی این نام
بدو عالم چرا فرستادی
تن زنم بی مروتی نکنم
که شفیع از بکا فرستادت
ای که خود را زشاهراه صواب
بره صد خطا فرستادی
بدهم مژده ای که صیغه عقد
با مضی ما مضی فرستادی
بد نکردی شفاعت خود را
بلب مصطفی فرستادی
داوری کز لطافت نفسش
قدسیان را غذا فرستادی
ای که از حمل نعت او بفلک
علت انحنا فرستادی
ای که بردی بنزد مهرش دل
مس بر کیمیا فرستادی
ایکه از مایه سعادت خویش
سایه بخش هما فرستادی
ایکه از همتت بشیر نعم
بمکافات لا فرستادی
ایکه برهان معجزش صدره
بثبوت خدا فرستادی
ایکه اعداش را بکوبش لعن
سوی تحت الثری فرستادی
ایکه وقت گزارش پیغام
صبح نزد عشا فرستادی
اینچنین قطعه ای بیک نفسم
بزبان ادا فرستادی
خستگان را ز مژده صحت
تکیه و تکیه جا فرستادی
گمرهان را بظلمت خذلان
نور شمع هدی فرستادی
در وصلت زدند اهل بهشت
رفتی و مرتضی فرستادی
سر اعدا بتن عداوت داشت
مظهر لافتی فرستادی
دو جهان را ز راه حکمت و عدل
تحفه های عطا فرستادی
بهر عزمی که چشمه هنر است
آب فهم و ذکا فرستادی
بهر من کز هنر تهی دستم
گنج شرم و حیا فرستادی
طلب روضه چون کنم کز لطف
بدو عالم صلا فرستادی
به بهشتی کجا کنی تقصیر
تو که مهرت بما فرستادی
بلبلم گرچه چشمه چشمه زشوق
نوش نعت و ثنا فرستادی
لب ببندم که در طریق سکوت
ادبم رهنما فرستادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به گونهای انتقادی خطاب به یک "دل راهزن" نوشته شده که به نوعی خیانت کرده و انسان را از مسیر درست و معنوی دور کرده است. شاعر از ستمهای آن دل میگوید که او را به بلا و انحطاط فرستاده و از مقامهای بالا به مسیر فنا و زوال رسانده است. او به معانی عمیق عشق، عقل و دین اشاره کرده و از حالاتی چون کبر، ریا و هوسطلبی انتقاد میکند. شاعر در نهایت از خداوند درخواست راهنمایی و ایمان میکند تا از این آلودگیها رهایی یابد و به حقیقت و زیبایی نزدیک شود. کل شعر بیانگر تناقضات انسانی و جستجوی معنای واقعی زندگی است.
هوش مصنوعی: ای دل نادان، تو که مرا از قلههای بلند به پایینترین جایگاهها فرستادی، چرا اینگونه مرا به دردسر انداختی؟
هوش مصنوعی: ای دوست ستمگر، تو مرا به سختی و فشار مشکلاتی که ایجاد کردی، در تنگنای زندگی قرار دادی.
هوش مصنوعی: ای اشتباه بزرگ که مرا از مسیر اصلیام خارج کردی و به راه نابودی هدایت نمودی.
هوش مصنوعی: ای عروسی که به خاطر زیباییات مرا به دنیا فرستادی،
هوش مصنوعی: به دقت گوش کن تا بگویم از دنیای ناشناخته چه چیزی گرفتهای و به کجا فرستادهای.
هوش مصنوعی: تو با دو نیروی معنوی به سراغ من آمدی، اما به زودی از من دور شدی و مرا تنها گذاشتی.
هوش مصنوعی: آن صورتی که به ما بخشیدی، زشت و ناپسند برای مردم فرستادی.
هوش مصنوعی: تو با استعداد و تواناییهای خود، بیآنکه چیزی بخوری و در وضعیتی آماده وارد شدهای و مرا به چالش کشیدهای.
هوش مصنوعی: آبرویی که برای داشتنش کشورها و حکومتها تلاش میکنند، تو به سادگی و به خاطر یک حالت مشتاقانه، آن را به باد دادی.
هوش مصنوعی: مردی با ریش قدیمی و بیفایده، در واقع به مصیبتی اشاره دارد؛ او نیاز به درمان و مداوا دارد و درمان او تنها با نمک ممکن است. به عبارتی دیگر، کسی که باید به او کمک کند، به جای حل مشکل، تنها دارو یا وسیلهای فرستاده که نمیتواند کمکی به او بکند.
هوش مصنوعی: هر جا که خواسته و آرزوئی را مشاهده کردی، به دنبال امید و آرزو رفتی و تلاش کردی تا به آن برسی.
هوش مصنوعی: هرجا که کاری را با نیت خوب آغاز کردی، ثمرهی آن به برکت و عطا به تو خواهد رسید.
هوش مصنوعی: در جایی که نیاز و ناتوانی وجود دارد، خودخواهی و فریبکاری را به جای بزرگی و عظمت، فرستادهای.
هوش مصنوعی: در جایی که عشق در حال حرکت و سرگردانی است، تو عقل را بدون راهنمایی و کمک فرستادی.
هوش مصنوعی: هر کسی که از طبیعت ناچیز خود سرکشی کند، به جلوی زمین و آسمان فرستاده میشود.
هوش مصنوعی: هدایا و نذورات برای برانگیختن شهوت به شمال و صبح فرستادی.
هوش مصنوعی: به اشتباه شهرت سلیمان را به دیار سبا فرستادی.
هوش مصنوعی: حرفهای بیمایهای که به زیبایی و دلنوازی شبیه هستند، از ستارههای درخشان آسمان به تو فرستاده شدهاند.
هوش مصنوعی: هر چه جبریل در نهایت گفت، تو با صدای بلند و به وضوح بیان کردی.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از کعبه قدس برداشتی، به خانههای بتها فرستادی.
هوش مصنوعی: هر کبوتر تو را از حرم خارج کردند و تو در لحظهای اژدها را به سوی خود فرستادی.
هوش مصنوعی: گاهی به میدان جنگ، شجاعت و دلیری منتقل کردی که در واقع، نتایج نبرد را مینمود.
هوش مصنوعی: گاهی با شوق و ذوق، مرثیهای برای اهل عزای خود فرستادی.
هوش مصنوعی: اگر نتوانستی برای پادشاهان مدحی باطل بگویی، حداقل دعا کن.
هوش مصنوعی: هر کس که به دیدن تو بیاید، اگر بتواند چیزی به او بدهی، از پشتش چیزی فرستادهای.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در اینجا به ارتباط مداوم و پیوستهای اشاره شده که بین دو فرد یا گروه وجود دارد. به نوعی در این بیت اهمیت تبادل اطلاعات و نامهنگاری مطرح شده و نشاندهنده این است که هر بار نامهای ارسال شده، مسیر یا جایگاه آن تغییر کرده است، که میتواند به معنای تغییر در اوضاع یا شرایط باشد. این روند نشاندهنده تلاش و پیگیری است که به طور مستمر ادامه دارد.
هوش مصنوعی: گاهی مسائل علمی را نه نوشتی و نه برایم فرستادی.
هوش مصنوعی: گاهی برای منتقل کردن نظریات حکما اینگونه، آنگونه، پیام فرستادی.
هوش مصنوعی: گاهی به شعرای خوب و خوشنظم و خوشنثر، سلام و درود نیکوی خود را فرستادی.
هوش مصنوعی: گاهی صدای تو بر قلب ما چنان تأثیر میگذارد که تمام وجودمان را تحتتأثیر قرار میدهد و احساساتی عمیق را در ما برمیانگیزد.
هوش مصنوعی: هر راهی که در آن قدم گذاشتی، در نهایت با درد و سختی همراه بوده و برerv با مشکلات مواجه شدهای.
هوش مصنوعی: ریش نا سور، نفس نا پرهیز، یعنی سرزنش بیحالی و ناتوانی را کنار بگذار و به خودت رحم کن، تا به شفا و بهبودی برسی.
هوش مصنوعی: هر کجا که محبوبی حاضر بود، با شوق و اشتیاق برایش از پوشش خود برداشت و او را به سمت خود فراخواندی.
هوش مصنوعی: هر جا که تمایل و خواستههای نفسانی ظاهر شد، تو پاکی و معصومیت خود را به نمایش گذاشتی.
هوش مصنوعی: به خاطر خواهش نفس و خواستههای خود، آتش و هرجومرج کربلا را به دنیا فرستادی.
هوش مصنوعی: اگر به درویشی احترام گذاشتهای و حسرتی در دلش ایجاد کردهای، باید با گشادهدستی و محبت به او غذایی ساده بفرستی.
هوش مصنوعی: چشم تو به زیباییهای بهشت بود، اگر لباس زیبا و دلفریبی برای من میفرستادی.
هوش مصنوعی: هر جا که فقر و تنگدستی حضور داشته باشد، نیازمندان و گرسنگان زیادی برای کمک و حمایت به آنجا میآیند.
هوش مصنوعی: هر جا که دعوت به خوشی و لذت بود، تو با کمال توجه و ذوق خواستههای خود را به بهترین شکل ارسال کردی.
هوش مصنوعی: تو با دعاهایی که به کلیسای امید فرستادی، آتشهای ناشی از ناامیدی را خاموش کردی.
هوش مصنوعی: هر جا که گروهی از وابستگیها و تعلقات وجود داشت، تو پرچم خواستهها و آرزوهای خود را برافراشتی.
هوش مصنوعی: اگر از کسی اشتباهی پیش آمده، آن را به حساب خطا نگذار.
هوش مصنوعی: ناراحتی که از تو به وجود آمد، تو آن را به عنوان تقدیر و سرنوشت پذیرفتی.
هوش مصنوعی: هر کجا که نیازی از طرف ما بود، تو کژدمی را به سوی ما فرستادی.
هوش مصنوعی: صبح زود نور خورشید را مثل چراغی به سمت پشت سر فرستادی.
هوش مصنوعی: ای شمع ایمان، خانهات را روشن کن و به جایی که در آن ریا و تظاهر وجود دارد، نرو.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید زندگی به تو رسید، یک شهاب خوشبختی را برایت فرستادی.
هوش مصنوعی: حالا تنها با استفاده از فضایی که به شما دادهام، تأثیرات و تغییرات جدیدی بر روی محیط ایجاد کردهاید.
هوش مصنوعی: جواهراتی که ارزشمند بودند را به جاودانگی فرستادی.
هوش مصنوعی: هرگز دین تو به من نرسیده است، اگر رسیده بود، بگو چه کار کردی و کجا رفتی؟
هوش مصنوعی: من به این نامههای زشت و خجالتآور که به روز جزا فرستادی افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: بیدار شو و دل خود را خوش کن، و فضای شادی را برای خود بساز و آهنگ زندگی را تو به وجود بیاور.
هوش مصنوعی: اگر برای من دعا کنی یا حتی نفرینم کنی، هر دو اثرشان به من میرسد.
هوش مصنوعی: اگر دلی داری، پس چرا آن را به این دنیای بیوفا فرستادی؟
هوش مصنوعی: من خود را زیر بار زحمت نمیبرم و بیرحمی نمیکنم؛ زیرا تو را برای شفاعت فرستادهام تا از اندوه رهایم کنی.
هوش مصنوعی: ای کسی که خود را از مسیر درست و صحیح به دور کردهای و به اشتباهات زیادی افتادهای.
هوش مصنوعی: خبر خوشی را میدهم که با گذشت زمان، پیمان ازدواج را برای من فرستادی.
هوش مصنوعی: تو با خوبی و نیکی، شفاعت خود را به پیامبر مصطفی فرستادی و بد نکردی.
هوش مصنوعی: داوری که به خاطر نرمی و لطافت روحش، به فرشتگان خوراک میرساند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر تو، به آسمان علت انحنا و کج شدن را فرستادی،
هوش مصنوعی: ای کسی که دل را به نزد محبت خود بردی، چرا آن را مانند کیمیا به چیزی بیارزش تبدیل کردی؟
هوش مصنوعی: تو که از سرچشمه خوشبختی خود، سایهای به سوی ما فرستادی.
هوش مصنوعی: ای که به خاطر تلاش و همتت، بشارت نعمت را به من نرساندی.
هوش مصنوعی: تو با دلیل و معجزهای که دلیلی محکم بر وجود خداوند است، به حقیقت رسیدهای.
هوش مصنوعی: ای کسی که دشمنانت را به پایینترین جا فرستادی و بر آنها لعنت کردی.
هوش مصنوعی: وقتی که زمان ارائه پیام صبح به عشا فرا رسید، تو آن را فرستادی.
هوش مصنوعی: تو به گونهای ناب به دل من جملاتی زیبا فرستادی که همچون نغمهای در گوشم طنینانداز شد.
هوش مصنوعی: تو برای خستگان خبر خوش بهبودی و محل استراحت فرستادی.
هوش مصنوعی: ای خدای مهربان، تو برای کسانی که در تاریکی و سرگردانی به سر میبرند، چراغ هدایت و نور امید را فرستادی.
هوش مصنوعی: در جشن عروسیات، اهل بهشت به شوق آمدند و تو نیز علی را فرستادی.
هوش مصنوعی: سر دشمنان را به عداوت خود چنان روشن کردی که نشانهای از شجاعت و دلیری به نمایش گذاشتی.
هوش مصنوعی: تو با راهنمایی و انصاف، هدایایی به دو جهان هدیه کردی.
هوش مصنوعی: برای هر ارادهای که سرچشمه هنر است، فهم و هوش را به من عطا کردی.
هوش مصنوعی: برای من که از هنر بیبهرهام، گنجینهای از شرم و حیا فرستادهای.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم خواستار بهشت شوم در حالی که به خاطر لطف او، صدایی به عالم فرستادی؟
هوش مصنوعی: به چه بهشتی میتوانی برسی وقتی که تو نمیتوانی محبتت را به ما برسانی؟
هوش مصنوعی: اگرچه من بلبل هستم و از شادی به خاطر نغمهسرایی و ستایش تو، چشمهچشمهای از شوق و محبت در دلم جوشاندهای.
هوش مصنوعی: اگر زبانم را ببندم و خاموشی را انتخاب کنم، ادب و رفتار درست را از تو به عنوان راهنمایی برای خود دریافت کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.