دلداده را ز تیر ملامت گزند نیست
دیوانه را طریقهٔ عاقل پسند نیست
از درد ما چه فکر وز احوال ما چه باک
آنرا که دل مقید و پا در کمند نیست
فرهاد را که با دل شیرین تعلقست
رغبت به نوشدارو و حاجت به قند نیست
هرجا که آتش غم دلدار شعله زد
جان برفشان به ذوق که جای سپند نیست
بس کن عبید با دل شوریده داوری
بیچاره را نصیحت ما سودمند نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترجیع، بندخواهد ، بر مست بند نیست
چه بند و پند گیرد ؟! چون هوشمند نیست
کو دل که او بدام غمت پای بند نیست
صیدی بدست کن که سرش در کمند نیست
با دلبری سمتگر و سرکش فتاده ام
کو را خبر ز حال من مستمند نیست
پر میزند ز شوق لبش مرغ جان من
[...]
دلهای غم ندیده پذیرای پند نیست
آنجا که درد نیست، سخن سودمند نیست
بسیار چاره هست که از درد بدترست
صد چشم بد، برابر دود سپند نیست
ما را به بخت شور خود ای دوست واگذار
[...]
پاداش تلخها که از آن لب شنیده ام
جز بوسه ای بر آن دهن نوشخند نیست
صیدی که آرزوی رهایی کند نشاط
در صید گاه عشق سزاوار بندنیست
بلبل دلت به ناله خونین به بند نیست
آسوده زی که یار تو مشکل پسند نیست
اندازه گیر ذوق غمم در مذاق من
تلخاب گریه را نمک زهرخند نیست
عهد وفا ز سوی تو نااستوار بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.