باد بهار می وزد از طرف نهارجان
ای که فدای آن چنان باد چنین هزار جان
ساقی عیسوی نفس چند ز انتظار بس
تا به خلاف شرع و دین نوش کنیم بیار جان
جان من است جام می خضر من و مدام من
در طلب تو برمیان بسته ام استوار جان
لایق اگرچه نیستم عاشق صادقم بلی
ور نکنم نه صادقم در طلبت هزار جان
ای دل اگر چشیده ای جرعه ی شوق بایدت
کرد چو کوهکن فدا بهر وفای یار جان
می خور و غم مخور جوی ، نیست جز این برون شوی
از پی نازنین گلی رنج مبر مخار جان
منتظران نسیه را نیست ز نقد حاصلی
صرف مکن نزاریا در سر انتظار جان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و شوق به معشوق میپردازد. شاعر با اشاره به وزش باد بهاری، احساس عمیق خود را نسبت به معشوق ابراز میکند و از نوشیدن میگوید که نماد عشق و شوق اوست. او به صادق بودن در عشق اعتراف میکند و میگوید که حتی اگر لایق نیست، باز هم عاشق است. همچنین شاعر به شنونده توصیه میکند که از غم و انتظار نرنجند و به جای آن به سراغ عشق بروند. او بر این نکته تاکید میکند که انتظار بدون عمل، هیچ ثمری ندارد. در مجموع، شعر، پیامی از عشق و شوق به همراه دعوت به عمل و زندگی در لحظه را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: نسیم بهاری از سمت نهارجان میوزد، ای کسی که برای آن باد چنین زیبا، جانهای زیادی را فدای آن میکنی.
هوش مصنوعی: ای ساقی، ای کسی که نوشیدنی میریزی، دیگر چقدر در انتظار بمانیم؟ بیا و در این لحظه به خلاف اصول دین و شرع، به ما بنوشان. جان ما را زنده کن.
هوش مصنوعی: جان من مانند جام می خضر است و به طور مداوم در جستجوی تو، خود را محکم بستهام.
هوش مصنوعی: هرچند که شاید لایق عشق تو نباشم، اما به عشق تو صادق و راستین هستم. اگر راست بگویم که عاشق توام، این هزاران جانم را در طلب تو فدای تو میکنم.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر مزهی عشق و شوق را چشیدهای، باید مانند کسی که کوه را میشکند، برای وفای به معشوق جان خود را فدای او کنی.
هوش مصنوعی: نوشیدن می را بر خود فرض کن و نگران نباش، چرا که جز این راهی برای رهایی از غمها نیست. در جستجوی محبوب خود، بیدلیل خود را در زحمت نینداز.
هوش مصنوعی: انتظار کشیدن برای چیزی که به تأخیر افتاده، فایدهای ندارد. نباید انرژی و زمان خود را صرف این انتظار بیهوده کنی، چون در نهایت نتیجهای نخواهی گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمدهام به عذر تو ای طرب و قرار جان
عفو نما و درگذر از گنه و عثار جان
نیست به جز رضای تو قفل گشای عقل و دل
نیست به جز هوای تو قبله و افتخار جان
سوخته شد ز هجر تو گلشن و کشت زار من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.