گر یک نفس از تو می شکیبم
از معتقدان مکن حسیبم
بختم به وصالِ تو بشارت
می آرد و من نمی فریبم
در ساخته ام به نارِ سینه
چون دست نمی رسد به سیبم
خون کرد جگر شبِ فراقت
چون روزِ قیامت از نهیبم
بر ماه مپوش طرفِ برقع
خود زلف تو بس بود حجیبم
ای چشمۀ آفتابِ روشن
حربا صفت از تو ناشکیبم
من خاکِ توم غباربردار
مگذار چو آب سر به شیبم
بیزاری و آن گه از نزاری
هیهات مکش بدین عتیبم
تو حاکمی ار عنان بپیچی
من زنده و مرده در رکیبم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مگذار که عاجزی غریبم
از رحمت خویش بی نصیبم
شد سوخته جان نا شکیبم
تا کی به زبان دهی فریبم
لیلی که نسیم اوست طیبم
بس باشد ازین چمن نصیبم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.