ما را نه ممکن است که از تو به سر شود
گر حکمِ آفرینشِ عالم دگر شود
آرام نیست یک نفسم در فراقِ تو
صبرم میسّر از تو دریغا اگر شود
گر جرمِ آفتاب بپوشد شگفت نیست
از دودِ آهِ من که به بالایِ سر شود
نامِ تو بر زبانِ قلم می دهم برون
بگذار تا سرم به سرِ خامه در شود
هر جان که دل به ابرویِ هم چون کمان دهد
باید که پیشِ تیرِ ملامت سپر شود
کو همّتی که بر شکند از وجودِ خویش
تا قصّۀ مطوّلِ ما مختصر شود
می بایدم که محو شوم در کمالِ دوست
زان پیش تر که مدّعیان را خبر شود
جانم در آرزویِ جمالت ز بس شتاب
هر دم گمان برم که ز قالب به در شود
تا پس نه دیر زود در اطرافِ کاینات
حسنِ تو هم چو نامِ نزاری سمر شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمق عشق و فراق پرداخته و احساسات شاعر را نسبت به محبوبش بیان میکند. شاعر از ناتوانی خود در کنار آمدن با دوری محبوب سخن میگوید و میگوید حتی اگر جهان دگرگون شود، هنوز آرامش ندارد. او از درد و ناراحتی ناشی از این فراق صحبت میکند و میخواهد نام محبوبش را در کلامش جاودانه کند. شاعر همچنین به متعهد بودن به عشق و زیبایی محبوب اشاره میکند و آرزو دارد در کمال او محو شود. در نهایت، او میگوید که چقدر دلش برای زیبایی محبوبش تنگ شده و نمیتواند صبر کند تا دوباره او را ببیند.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم از تو جدا شویم، حتی اگر تقدیر جهان تغییر کند.
هوش مصنوعی: دل من در دوری تو آرامش ندارد و صبرم در این حال تنها با یاد تو میسر میشود. کاش که گرفتار دوری تو نشوم.
هوش مصنوعی: اگر نور خورشید پوشیده شود، تعجبی ندارد که بخار اشک من به آسمان برود.
هوش مصنوعی: من نام تو را بر روی کاغذ مینویسم و اجازه بده که سرم با نوک قلم تماس پیدا کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیبایی و جذابیت کسی دل ببندد، باید آماده باشد که در برابر انتقادات و ملامتها از خود دفاع کند.
هوش مصنوعی: آیا کسی هست که از خود بگذرد و دلش را بشکافد تا داستان طولانی ما به سادگی و کوتاهی تبدیل شود؟
هوش مصنوعی: باید طوری شوم که در زیبایی و کمال محبوبم غرق باشم، قبل از اینکه دیگران از حال من باخبر شوند.
هوش مصنوعی: برای دیدن چهره زیبای تو، كل وجودم در آرزو و شوق است و به خاطر این احساس، هر لحظه تصور میکنم که ممکن است از دنیا بروم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دیر نشده، زیبایی تو در اطراف جهان مانند نام زیبای نزاری درخشان و ماندگار شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر ساعتی ز عشق تو حالم دگر شود
وز دیدگان کنارم همچون شمر شود
از چشم خون فشانم نشگفت اگر مرا
از خون سر مژه چو سر نیشتر شود
راز من و تو اشگ دو چشم آشکار کرد
[...]
ایخسروی که هر که کند بندگی تو
هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود
هر دم ببندگی تو این خیمه کبود
چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود
جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد
[...]
گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود
مشنو که چشم آدمی تنگ پر شود
ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود
آن بیوفای عهد شکن را سفر شود
کردند آگهم که فلان رفت و دور رفت
نزدیک بود کز تن من، جان به در شود
او می رود چو جان و مرا هست بیم آن
[...]
گفتم: که: بیوصال تو ما را به سر شود
گر صبر صبر ماست عجب دارم ار شود
مهر تو بر صحیفهٔ جان نقش کردهایم
مشکل خیال روی تو از دل بدر شود
گفتی که: مختصر بکنیم این سخن، ولی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.