نوبت پاس وصل تو بو که شبی به ما رسد
سلطنتی چنان عجب گر به چنین گدا رسد
ما ننشسته یک نفس باهم و شهر پر سخن
قصه ماجرای من تا پس از این کجا رسد
کار به جان رسید و تو هیچ به ما نمی رسی
زین به نواتر آشنا با سر آشنا رسد
گر چه نمی رسد به ما نوبت اتصال تو
هم به امید حالیا صبر کنیم تا رسد
جهد کنیم سالها تا تو دمی به ما رسی
صبر کنند عمرها تاچو تویی فرا رسد
گر بکشی و بعد از این بر سر کشته بگذری
از نفس نسیم تو روح به شخص ما رسد
چند ستم کشم ز دل دیده چرا نمی کَنَم
جرم من است راستی هر چه به ما جزا رسد
آینه ی افق چنان تیره کند که بخت من
دود دل پر آتشم گر به دم صبا رسد
یا برسی به کام دل یا نرسی نزاریا
گر نرسد جفا به سر عمر به منتها رسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر سخن از longing (آرزو) و انتظار برای وصلی به محبوب است. شاعر به شدت به اتصال و نزدیکی با معشوق میاندیشد و از سختیهای این انتظار صحبت میکند. او احساس میکند که مدتهاست در انتظار نشسته و حتی اگر این وصال به تأخیر بیفتد، باز هم امید دارد روزی به محبوبش برسد. در نهایت، اشاره به چالشهای درونی و بیرونی دارد که بر روح و بخت او تاثیر میگذارد و این انتظار مستمر را دردناکتر میکند. حسرت و ناامیدی در کنار امید به وصال تویی حس غالب شعر است.
هوش مصنوعی: زمانی که نوبت وصال تو برسد، شبی برای ما اینچنین سلطنتی شگفتانگیز به وجود میآید که حتی به چنین گدایی نیز عطا میشود.
هوش مصنوعی: ما هیچگاه یک لحظه هم کنار هم نماندهایم و تمام شهر پر از گفتوگو درباره قصهی من است. حالا نمیدانم داستان ما به کجا خواهد رسید.
هوش مصنوعی: به جایی رسیدهایم که کار به سختی افتاده و تو هیچ کمکی به ما نمیکنی. تنها کسی که میتواند به ما کمک کند، کسی است که با دل و جان و از روی آشنایی واقعی به ما نزدیک است.
هوش مصنوعی: اگرچه الان به ما فرصتی برای وصل شدن به تو نمیرسد، ولی به خاطر امیدی که داریم، فعلاً صبوری میکنیم تا زمانش برسد.
هوش مصنوعی: ما سالها تلاش میکنیم تا تو لحظهای به ما نزدیک شوی، و عمرها صبر میکنیم تا مانند تو به ما برسد.
هوش مصنوعی: اگر تو کسی را بکشی و بعد از آن بر روی جسد او قدم بگذاری، نسیم تو به روح من خواهد رسید.
هوش مصنوعی: چند بار باید رنج و ظلم را تحمل کنم؟ چرا از دل خود نمیکَنَم؟ واقعا گناه من چیست که هر آنچه به ما میرسد، جزا و پاداش است؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تیره شدن آینده و بدبیاری خود اشاره دارد. او میگوید که اگر نسیمی از سمت صبا بیاید و بر او بوزد، ممکن است آتش دلش که به خاطر مشکلات و بخت بدش شعلهور شده، کمی فروکش کند. این بیان نشاندهنده حس ناامیدی و انتظار برای بهتر شدن اوضاع است.
هوش مصنوعی: یا به آنچه که میخواهی میرسی و یا به خواستهات نمیرسی، در هر صورت اگر بدیها به تو نرسد، عمرت به پایان خواهد رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم تو ناز میکند ناز جهان تو را رسد
حسن و نمک تو را بود ناز دگر که را رسد
چشم تو ناز میکند لعل تو داد میدهد
کشتن و حشر بندگان لاجرم از خدا رسد
چشم کشید خنجری لعل نمود شکری
[...]
تا ز نسیم رحتمش رایحهای به ما رسد
بر سر راه آرزو منتظریم تا رسد
گر کششی نباشد از جاذبهٔ عنایتش
در طلب وصال او کوشش ما کجا رسد
اهل سلوک سر به سر طالب گنج وحدت اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.