یک نفسی بیا که بر دیده و سر نشانمت
چند به زاری و شفاعت بر خویش خوانمت
روزی اگر قدم به بیغولهٔ بنده در نهی
جان و دلی به صدق در هر قدمی فشانمت
هر چه خلایقند اگر قصد کنند مجتمع
با همه دیده وا نهم وز همه وا ستانمت
این همه لاف می زنم بو که ز در نرانی ام
این همه جهد میکنم بو که به خود رسانمت
شرح جمال و لطف تو خانه به خانه می کنم
بر همه خلق جز چنین جلوه نمی توانمت
با دل خام گفتم ای سوخته دل چو خون شدی
باش که قطره قطره از دیده برون چکانمت
یک دو سه هفته ی دگر در پس پرده صبر کن
تا چو کشنده ی منی نیک بپرورانمت
هاتف عشق گفت هان خشم مکن نزاریا
دل شد و گر نُطُق زنی از همه وارهانمت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به معشوق خود میگوید که به او توجه کند و آرزو دارد که محبتش به او را نشان دهد. او از معشوق میخواهد که حتی اگر در مکانهای دور باشد، با احساسات و جانش به سوی او بیاید و برای او صبر کند. شاعر به توصیف زیبایی و لطف معشوق میپردازد و میگوید که هیچ کس نمیتواند زیبایی او را توصیف کند. در نهایت، با اشاره به فشار عشق و دردهای ناشی از آن، ابراز امیدواری میکند که معشوق روزی به او پاسخ مثبت دهد و از خشم و ناراحتی بپرهیزد.
هوش مصنوعی: یک لحظه بیاب و خود را به من نشان بده، من چندین بار با زاری و درخواست از تو طلب کمک میکنم.
هوش مصنوعی: اگر روزی به جایگاه غمزدهٔ من پا بگذاری، جان و دلی از صمیم قلب به پا به پا میریزم بر تو.
هوش مصنوعی: هر انسانی که وجود دارد، اگر بخواهد، میتوانم با چشم خود به دور هم جمعشان کنم و از همه آنها بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: من به خاطر اینکه نخواهی مرا از خود دور کنی، اینقدر از خود بافتم و ادعا کردم و تلاش میکنم تا تو را به خود نزدیک کنم.
هوش مصنوعی: من زیبایی و مهربانی تو را از خانهای به خانه دیگر بیان میکنم، اما هیچکس نمیتواند به این شکل تو را نشان دهد.
هوش مصنوعی: به دل نادان گفتم: ای دل شکسته، وقتی که دلت به اندازهای دردناک و غمگین شده، پس بگذار که من هم قطرهقطره از چشمانم اشکها را بر روی تو بریزم.
هوش مصنوعی: مدتی دیگر صبر کن و پشت پرده بمان؛ تا زمانی که درست مانند کسی که برای کشتن من میپروراند، تو را نیز خوب تربیت کنم.
هوش مصنوعی: دراین بیت، گویا گوینده به شخصی به نام نزار پیام میدهد که خشمگین نشود. او میگوید که دل او متاثر شده و اگر حرفی بزند، میتواند او را از همه چیز آزاد کند. به نوعی، اشاره به این دارد که با کنترل خشم و تحمل، ممکن است به آرامش و رهایی دست پیدا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمدهام که تا به خود گوش کشان کشانمت
بی دل و بیخودت کنم در دل و جان نشانمت
آمدهام بهار خوش پیش تو ای درخت گل
تا که کنار گیرمت خوش خوش و میفشانمت
آمدهام که تا تو را جلوه دهم در این سرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.