گنجور

 
حکیم نزاری

در کویِ خرابات کسی را که نیازست

هشیاری و مستیش همه عین نمازست

آن جا نپذیرند نماز و ورع و زهد

آنچ از تو پذیرند درین کوی نیازست

تا مستیِ رندانِ خرابات بدیدم

دیدم به حقیقت که جزین جمله مجازست

اسرارِ خرابات به جز مست نداند

هش یار چه داند که درین کوی چه رازست

خواهی که درونِ حرمِ عشق خرامی

در می کده بنشین که رهِ کعبه درازست

از می کده ها نالۀ جان سوز برآمد

در زمزمۀ عشق ندانم که چه سازست

در زلفِ بتان تا چه فریب است که پیوست

محمود پریشانِ سرِ زلفِ ایازست

زان شعله که از روی بت حسن برافروخت

جانِ همه مشتاقان در سوز و گدازست

هان تا ننهی پای درین راه به بازی

زیرا که درین راه بسی شیب و فرازست

چون بر درِ می خانه مرا راه ندادند

رفتم به درِ صومعه دیدم که فرازست

آواز ز می خانه بر آمد که نزاری

درباز تو خود را که درِ می کده بازست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
منتسب به هر دو سخنور
عراقی

در کوی خرابات، کسی را که نیاز است

هشیاری و مستیش همه عین نماز است

حکیم نزاری

همین شعر » بیت ۱

در کویِ خرابات کسی را که نیازست

هشیاری و مستیش همه عین نمازست

مسعود سعد سلمان

زلف تو مگر جانا امید و نیازست

زیرا که چنین هر دو سیاه است و درازست

بسته ست به جعد تو دل من نه عجب زآنک

دلها همه در بسته امید و نیازست

خواجوی کرمانی

ز آتشکده و کعبه غرض سوز و نیازست

وانجا که نیازست که حاجت بنمازست

بی عشق مسخر نشود ملک حقیقت

کان چیز که جز عشق بود عین مجازست

چون مرغ دل خسته ی من صید نگردد

[...]

ناصر بخارایی

گر راه حرم چون سر زلف تو درازست

از کعبه دری بر دل عشاق تو بازست

تا گوشهٔ‌ ابرویِ تو محراب دل ماست

ما را نه سر دیر و آهنگ حجازست

یک عاشق پاکیزه نظر نیست چو محمود

[...]

جهان ملک خاتون

ما را به رخ خوب تو ای دوست نیازست

در بوته عشقت دل مسکین به گدازست

حال من دلخسته که گوید به نگارم

جز باد صبا کاو به جهان محرم رازست

ای باد صبا از من دلخسته بگویش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
قاسم انوار

بگذار ره صومعه، کان دور و درازست

بنشین بدر میکده، کان خانه رازست

چون بانگ نمازی نشنیدی تو درین کوی؟

گر گوش تو بازست همه بانگ نمازست

از خرقه و زنار و ز سجاده و تسبیح

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه