گنجور

 
حکیم نزاری

پاکا منّزها متعالی مهیمنا

ای در درون جان و برون از صفات ما

از رحمت تو کم نشود گر به فضل خویش

منت نهی و عفو کنی سیّئات ما

دوران شرّ و فتنه و طوفان و حیرت است

ظلمت حجاب راه شد از شش جهات ما

نوح عنایت توبه به کشتی مغفرت

سعیی کند مگر به خلاص و نجات ما

آلایشی که رفت به آب کرم بشوی

تنزیه ذات پاک تو دارد نه ذات ما

مقصود ما حصول رضا و جوار توست

ورنه چه بیش و کم ز حیات و ممات ما

بی یاد تو اگر نفسی می رود هباست

آری خلاصه یک نفس است از حیات ما

هم تو دهی ز عقده ی تقلیدمان خلاص

ورنه زمانه حل نکند مشکلات ما

ما را ز هول زلزلت الارض باک نیست

حفظ تو بس معاون ما و ثبات ما

یک جرعه گر ز جام تو در کام ما چکد

تا روز حشر کم نشود مسکرات ما

توفیق ده که نام نزاری رود به خیر

بر یاد دوستان تو بعد از وفات ما

 
 
 
کاشی‌چینی - بازی جورچین ایرانی
حکیم نزاری

یارب به عفو توست امید نجات ما

بپذیر عذر و در گذر از سیئات ما

اِرحم به فضل خود که ندارد تعلقی

الا به رحمت تو حیات و ممات ما

گر نه به حب آل نبی ممتلی بود

[...]

اسیری لاهیجی

کونین قطره ایست ز دریای ذات ما

افهام قاصرند ز کنه صفات ما

از غیر من چو نام و نشان نیست در جهان

اسم و صفات ما شده مجلای ذات ما

بیخو است روبروی من آورد بت پرست

[...]

صائب تبریزی

از نان و آب نیست بقا و ثبات ما

باشد ز درد و داغ محبت حیات ما

یارب نصیب سوخته جانان عشق کن

ته جرعه ای که مانده ز آب حیات ما

از سعی، راه عشق به پایان نمی رسد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه