گنجور

 
نظامی

چهارم روز مجلس تازه کردند

غناها را بلند آوازه کردند

به بخشیدن در آمد دست دریا

زمین گشت از جواهر چون ثریا

ملک چون شد ز نوش ساقیان مست

غم دیدار شیرین بردش از دست

طلب فرمود کردن باربد را

و زو درمان طلب شد درد خود را