گنجور

 
نظیری نیشابوری

منادیست در آن کو که خون زنده سبیل

به عشق نیست زیان قاتل است اجر قتیل

نگاه بر ره مردان غیب دوخته ایم

هنوز دیده به گردی نکرده ایم کحیل

رسوم فقر و توکل درازدستی نیست

نشسته ایم که خرما در اوفتد ز نخیل

به اضطراب، پدید آمدیم و نیست شدیم

که در نهاد کرم بود، غایت تعجیل

جمال و جاه موافق به هم نساخته اند

قبای سرو قصیر است و قد سرو طویل

شقاوت ازلی را، علاج نتوان کرد

به مهد، جبهه بدخو سیه کنند از نیل

به بر و بحر زمین، فرصت اقامت نیست

به چار حد جهان می زنند طبل رحیل

دمی سه چار، شبستان عمر روشن دار

که روغنت به چراغ است و نور در قندیل

خوشی باغ و گلستان طلب، نه مزرع و ده

وظیفه گر نشود وجه می خداست کفیل

قدح کش و به چمن صنع حق تماشا کن

بسست سرو به تکبیر و مرغ در تهلیل

به جان مپیچ «نظیری » اگر جنان خواهی

که بوی باغ و چمن نشنود دماغ بخیل

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
قطران تبریزی

تنم به گونه نال و دلم به گونه نیل

جهان ز نیلم نال و روان ز نالم نیل

چو نیل چشم منست از گریستن شب و روز

چراست جای نهنگ اندر آن دو چشم کحیل

رفیق رنجم تا عشق با منست رفیق

[...]

مسعود سعد سلمان

ولایت مه شعبان به روزه شد تحویل

بدل شد این مه با آز و اینت نیک بدیل

به امر باری شیطان شدست بسته به بند

زبان خلق گشاده شدست بر تهلیل

چو نار در دل کفار و نور در مسجد

[...]

امیر معزی

رسید عید همایون و روزه کرد رحیل

به جام داد فلک روشنایی از قندیل

چو روشنایی قندیل بازگشت به جام

سزدکه من به غزل بازگردم از تهلیل

غزل ز بهر غزالی غزاله رخ‌ گویم

[...]

وطواط

جمال دین پیمبر ، تو آن سر افرازی

که نیست بمعالی و مکرمات عدیل

سداد رأی تو در گرد ملک حصن حصین

جناح عدل تو بر اهل شرک گشته دلیل

بجنب حلم تو احنف شده سفیه سفیه

[...]

خواجوی کرمانی

سپیده دم که بر آمد خروش بانگ رحیل

برفت پیش سرشک من آب دجله و نیل

جهان ز گریه ام از آب گشت مالامال

ز سوز سینه ام آتش گرفت میلامیل

هلاک من چون بوقت وداع خواهد بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه