فصلی چنین گذشت و سحابی ندید کس
بر کشت تشنه یی نم آبی ندید کس
باران گریه ای نفشاند ابر دیده ای
برق میی و رعد ربابی ندید کس
چندان که وحش و طیر فکندیم در کمند
صیدی کز آن کنیم کبابی ندید کس
روی زمین کم آب تر از روی مفلس است
جز چشم تر، پر آب حبابی ندید کس
آب رخی کز اختر برگشته مانده بود
رفت آن چنان که موج سرابی ندید کس
آفت چنان رسید که آهی نزد دلی
غفلت چنان گرفت که خوابی ندید کس
بس عاقلانه فرق به زانو فروختیم
فالی به قرعه ای و کتابی ندید کس
احرار را به قدر هنر زخم می زنند
چون تیر چرخ راست حسابی ندید کس
گویا به جیب خویش «نظیری » تو عاشقی
دست تو را به طرف نقابی ندید کس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف بیحالی و خشکی طبیعت میپردازد و نشان میدهد که در فصلی هیچ بارانی نباریده و آب و زندگی کمرنگ شده است. او به تضاد میان تشنگی زمین و اشکهای ابرها اشاره میکند و میگوید که حتی در شکار و تلاش برای زندگی نیز توفیقی حاصل نشده است. همچنین به ناامیدی و غفلت انسانها اشاره میکند که حتی در روزگار سخت، نمیتوانند به درستی عمل کنند و نگاه عمیقتری به هنر و عقل دارند. در پایان، شاعر به محبت و دلباختگی اشاره میکند که در دل عاشقانهاش پنهان شده است.
هوش مصنوعی: فصل طولانی سپری شد و هیچکس نتوانست بخارCloudی را ببیند، و هیچکس بر روی زمین تشنه نتوانست حتی یک قطره آب ببیند.
هوش مصنوعی: باران، اشکهایی است که ابر چشمها میریزد، و در این میان، برق و رعدی مانند نغمهی یک ساز، هیچکس را شگفتزده نکرده است.
هوش مصنوعی: به اندازهای که ما جانوران و پرندگان را در دام میاندازیم، هیچکس نتوانسته است صیدی را که به کباب تبدیل کنیم، مشاهده کند.
هوش مصنوعی: بر روی زمین، جایی که وضعیت کم آبی وجود دارد، تنها چشمانی پر از اشک میتوان دید و کسی حبابی پر آب را نمیبیند.
هوش مصنوعی: آب رویی که از ستارهای بازمانده بود، به سوی خود رفت و بهگونهای ناپدید شد که هیچکس موج سراب آن را ندید.
هوش مصنوعی: یک بلا به قدری به سر مردم آمد که دلهای غافل به شدت نگران شدند و هیچکس قادر به خوابیدن نشد.
هوش مصنوعی: ما به شکل عاقلانه ای به زانو افتادیم و سرنوشت خود را به بخت و شانس واگذار کردیم، ولی هیچ کس نتوانسته است کتابی در مورد این سرنوشت بخواند یا درک کند.
هوش مصنوعی: آزادگان را به اندازه مهارت و تواناییشان آسیب میزنند، زیرا مانند تیر چرخی که درست حساب نشده، هیچکس به درستی محاسبه نمیکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که کسی در عشق خود به حدی غرق شده که هیچکس دست معشوقش را در یک موقعیت خاص نمیبیند. این شخص به تصویر و نقابی که برای خود ساخته است، اشاره دارد و به حس تنهایی و عدم شناختی که نسبت به عشقش دارد، پرداخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس
سرها فرود رفت و حبابی ندید کس
پیوسته زهر می چکد از شیشه ی سپهر
هرگز در این قرابه شرابی ندید کس
مردم تمام در پی آبادی خودند
[...]
صد گل به باد رفت و گلابی ندید کس
صد تاک خشک گشت و شرابی ندید کس
باتشنگی بساز که در ساغرسپهر
غیر از دل گداخته ،آبی ندیدکس
آب حیات می طلبد حرص تشنه لب
[...]
جز خون به بزم ما می نابی ندید کس
غیر از دل برشته کبابی ندید کس
آیا کدام شیوه، دل آشوب عاشق است؟
روی تو را ز طرف نقابی ندید کس
در دهر گوشه ای که توان زیستن کجاست؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.