به صدق هرکه سوی کعبه ناقه راهی کرد
نشانِ پاش به هر گام قبلهگاهی کرد
کبود روی از آن شد بنفشه در گلشن
که با کلاله جعد تو کج کلاهی کرد
ز چین زلف نسیمی نزد به موج عذار
سفینه مردم چشم مرا تباهی کرد
نشان کوکبم اخترشناس بد می یافت
مشاطه خال تو را کند و پر سیاهی کرد
کسی چو خال ز حسن تو کامیاب نشد
مقیم کنج لبت گشت و پادشاهی کرد
دلم ملاطفه یی از لب تو داشت امید
هزار قاصد موزون به نکته راهی کرد
من از ملامت مردم به عشق آزادم
ز سوی من رخ تو خوب عذرخواهی کرد
سجل به پاکی حسن تو صبح صادق داد
که آفتاب و مهش ثبت بر گواهی کرد
دل از تو آب خورد کاروان مصری را
که عارض و ذقنت یوسفی و چاهی کرد
تبارک الله از آیینه شمایل تو
که در مطالعه صورت الهی کرد
عبادت سحری را مکن «نظیری » کم
که هرچه کرد دعاهای صبحگاهی کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.