اذا ماشئت ان تحیی حیوة حلوة المحیا
به رسوایی برآور سر ز مستوری برون نِهْ پا
حدیث حسن و مشتاقی درون پرده پنهان بود
برآمد شوق از خلوت نهاد این راز بر صحرا
ز خط و خال رخسارش قضا شکل نمود اول
قلم برداشت هر ذره ورق پر گشت از انشا
در آن گلشن هوا بودم که مستی زاد از نرگس
در آن مجلس صفا بودم که عشق از حسن شد پیدا
به زحمت اتصال افتد، چو پیوندی برید از هم
به فرصت قطره دریا میشود، چون قطره شد دریا
کجا ناز و نیاز عاشق و معشوق کم گردد
ز حاجت حسن مستغنی و ما محتاج استغنا
شراب و شاهد و میخانه و ساقی همه دلکش
به این خمار بیپروا سری داریم و صد سودا
تقاضا بر تقاضا میرسد زان سوی دل هر دم
زمانی نیستم خالی فغان زین شوق کارافزا
اگر نالم ز حرمان رخ مگردان حسبة لله
قیاس وصل و محرومی گلستانست و نابینا
درون بیت احزان پیر نابینا چه میداند
که شهری بر سر سودای یوسف میکند غوغا
«نظیری» گر طمع داری که مقبول جهان باشی
فلا تحسد و لاتبخل و لاتحرص علی الدنیا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عمق احساسات عشق میپردازد. شاعر از جاذبههای عشق و شوق صحبت میکند و به حالتی از لذت و درد ناشی از عشق اشاره میکند. او به توصیف زیبایی معشوق و تاثیر آن بر دل عاشق میپردازد و میگوید که عشق، خواه از دور یا نزدیک، همواره موجود است و به زندگی غنای خاصی میبخشد. همچنین، شاعر به ناپایداری دنیا اشاره کرده و توصیه میکند که انسانها باید از حسادت و حرص بر حذر باشند و به زیباییهای عشق و زندگی توجه کنند. مجموعاً شعر احساساتی عمیق و زیبای عاشقانه را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زندگی شیرینی داشته باشی و خوشی را تجربه کنی، باید از مخفیکاری و پنهانکاری بیرون بیایی و با صداقت و شجاعت در زندگیات قدم برداری.
هوش مصنوعی: داستان زیبایی و اشتیاق در دل پردهای پوشیده بود. اما شوق از خلوت بیرون آمده و این راز را در دشت فاش کرد.
هوش مصنوعی: از خطوط و نشانههای چهرهاش، تقدیر شکل گرفت. ابتدا قلم را برداشت و هر ذرهای از کاغذ با نوشتههای او پر شد.
هوش مصنوعی: در آن باغ زیبا بودم که نشانههای مستی از گلهای نرگس به چشم میخورد. در آن محفل دلانگیز حضور داشتم که عشق به وضوح از زیباییها نمایان شده بود.
هوش مصنوعی: وقتی پیوندی قطع میشود، ارتباط به سختی برقرار میشود. اما وقتی که فرصت پیش آید، قطرهای میتواند به دریا تبدیل شود و هنگامی که آن قطره به دریا میپیوندد، تمامیت دریا را به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: عشق و محبت همیشه برقرار است و هیچگاه کم نمیشود. عشق و زیبایی هر دو نیاز به یکدیگر دارند، اما در عین حال، زیبایی خود به خودش نیاز ندارد و کامل است، در حالی که عاشق همیشه به دنبال کمال و نیاز است.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیباییهای شراب، معشوق و میخانه اشاره شده که همگی جذاب و دلنشین هستند. با وجود حالتی غمگین و ناآرام، هنوز تمایل داریم به این لذات پرداخته و افکار و آرزوهای زیادی در سر داریم.
هوش مصنوعی: هر لحظه خواستهها و نیازها به دل من میرسند و هیچ زمانی نیست که خالی از احساس شوق و هیجان باشم. این شوق همواره در من افزون میشود و فریاد میزنم.
هوش مصنوعی: اگر از دلتنگیام شکایت کنم، روی خود را از من برمیگردانی، ولی بدان که فقط برای خدا باید تفاوت بین وصال و محرومیت را درک کرد، مانند تفاوتی که بین گلستان و محیطی تاریک و نابینا وجود دارد.
هوش مصنوعی: یک پیر نابینا در دل خود غم و اندوهی دارد و از آنجا که نمیتواند دنیا را ببیند، نمیداند که در بیرون، مردمی در شهری از شوق و آرزوی یوسف چه هیاهویی به راه انداختهاند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در نظر مردم آدمی مقبول و مورد توجه باشی، حسادت نکن، بخیل نباش و به دنیا حریص نباش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا
چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده
چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا
ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون
[...]
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت، نه مُحدَث زین همه تنها
چه گوئی از چه او عالم پدید آورد از لولو
که نه مادت بد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا
همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق
[...]
چه جرمست اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا
زمین را سایبان بندد بپیش گنبد خضرا ؟
چو در بالا بود باشد بچشمش آب در پستی
چو در پستی بود باشد بکامش دود بر بالا
گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون
[...]
بهر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا
بهفت اقلیم نپسندد کسی کش همتی والا
ز خاک و باد و آب آتش شرف دارد فزون زیرا
که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا
ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق
[...]
سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت بر صحرا
نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا
چون گردی کش برانگیزد سم شبدیز شاهنشه
ز روی مرکز غبرا به روی گنبد خضرا
گهی ماننده دودی مسطح بر هوا شکلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.