بخش ۱۴۴ - رفتن فرامرز به سوی باختر و پراکنده شدن لشکر ایرانیان در کشتی از یکدگر
چو آمد از آن مرز و کشور به در
عنان کرد پیچان سوی باختر
ز خشکی از آن پس به دریا رسید
یکی بی کران ژرف دریا بدید
که پیوسته بود او به دریای چین
تو گفتی که غرقست در وی زمین
به یک سال کشتی گذشتی بر آن
بفرمود گرد جهان پهلوان
چهل پاره کشتی بپرداختند
بدان ژرف دریا برانداختند
ز چین و ز ماچین برآورد پیش
به آب اندرون مرد پاکیزه کیش
چو شش مه در آن ژرف دریا برفت
از آن پس که ماه اندرآمد به هفت
برآمد زناگه یکی تندباد
که ملاح از آن سو نبودش به یاد
همه کشتی از هم پراکنده کرد
ز دریا و کشتی برآورد گرد
سپاه و سپهبد ز هم دور کرد
دل و جان آن جمله رنجور کرد
از آن باد یکسر پریشان شدند
ز درد جدایی خروشان شدند
سپهبد فرامرز با جفت خویش
ابا پیر ملاح دلگشته ریش
به جایی فتادند همچون بهشت
جزیری پر از مردم و پر ز کشت
همه بیشه پر بود از میوه زار
همه کوه و هامون پر از لاله زار
سوی آن جزیره نهادند روی
خروشان از آن درد و از های و هوی
چو کشتی ز دریا کنار آورید
بسی مردم آمد در آنجا پدید
سران همچو اسب و به تن آدمی
دل پهلوان گشت از ایشان غمی
از آن اسب چهران تنی سی و چل
برفتند نزدیک آن شیر دل
ستایش نمودند بر پهلوان
زبانشان ندانست مرد جوان
پر از غم شدش دل ز گفتار شان
ندانست و آگه نه از کارشان
نیایش بسی کرد و نالید زار
خروشید در پیش پروردگار
ز جان آفرین خواست روز بهی
که پیش آردش خوبی و فرهی
ببخشید یزدان به فیروز و راد
در بسته بر روی او برگشاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان آغازین با سفر فردی از مرز و کشورش به سوی باختر شروع میشود. او پس از عبور از خشکی، به دریای عمیق و بیکرانی میرسد که به دریای چین مرتبط است. این فرد و گروهی از مردان سالم و پاکیزه، حدود شش ماه در دریا سفر میکنند و در این مدت باد شدیدی برمیخیزد که کشتیها را از هم جدا میکند و همه را به درد جدایی دچار میسازد. آنها به جزیرهای شگفتانگیز و مملو از میوه و گل میرسند. در جزیره، افراد تازهای را میبینند که ظاهری شبیه به اسب دارند، و در این میان، پهلوانی از غم و بیخبری از گفتار آنها نگران میشود. او به درگاه پروردگارش دعا میکند و از خداوند خواستار بهبود روزگارش میگردد. در نهایت، خداوند درهای خوشبختی را به روی او میگشاید.
هوش مصنوعی: وقتی که او از آن سرزمین و مرز بیرون آمد، ریسمان فرمان را به سمت غرب پیچانید.
هوش مصنوعی: پس از تحمل خشکی و کسالت، به دریا رسید و پهنه وسیع و عمیق آن را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: او همیشه به دریای چین دلبسته بود، به قدری که گمان میکردی زمین در آن دریا غرق شده است.
هوش مصنوعی: در یک سال با دقت و تلاش، کشتی را به راه انداختی و سفر کردی، به دستور آن کسی که قهرمان جهانی است.
هوش مصنوعی: کشتی را به قطعههای چهلگانه تقسیم کردند و آن را به عمق دریا انداختند.
هوش مصنوعی: از چین و ماچین، مردی پاکیزه و بااخلاق به آب نزدیک شد.
هوش مصنوعی: زمانی که شش ماه در آن دریا عمیق گذشت، از آن moment به بعد که ماه به مرحله هفتم رسید.
هوش مصنوعی: یک طوفان ناگهانی برخاست و ناخدای کشتی از آن سمت دیگر خبر نداشت.
هوش مصنوعی: همهی کشتیها را از دریای پرموج جدا کرد و از دل دریا بیرون آورد.
هوش مصنوعی: دل و جان همگی را از یکدیگر دور کرد و باعث شد که آنها به شدت رنجیده خاطر شوند.
هوش مصنوعی: باد باعث شد که همه چیز بههم بریزد و از درد جدایی، صدای بلندی برپا شد.
هوش مصنوعی: فرامرز، فرمانده بزرگ، به همراه همسرش، با مردی پیر و حکیم که دلش پر از اندوه و تجربه است، دیدار کردهاند.
هوش مصنوعی: آنها به مکانی رسیدند که شبیه بهشتی جزیرهای بود، پر از مردم و مزارع فراوان.
هوش مصنوعی: تمام جنگل پر از میوههای مختلف بود و هر کوه و دشت هم مملو از لالههای زیبا بود.
هوش مصنوعی: به سمت آن جزیره رفتند و چهرههایشان از ناامیدی و جریحهدار بودن پر از هیاهو و درد بود.
هوش مصنوعی: وقتی کشتی از دریا به خشکی میرسد، افراد زیادی در آنجا ظاهر میشوند.
هوش مصنوعی: سران و فرماندهان مانند اسبها هستند و دل مردان بزرگ و پهلوانان از نگرانیهای آنان پر شده است.
هوش مصنوعی: گروهی از چهرههای زیبا و جوان با اندامی ورزیده و قوی، به سوی شخصی دلیر و شجاع پیش رفتند.
هوش مصنوعی: مرد جوانی که توانایی و شجاعتش را ستایش کردند، نمیدانست چگونه باید با زبان خود به این ستایش پاسخ دهد.
هوش مصنوعی: دلش از سخنان آنها پر از غم و ناراحتی شد، اما نه چیزی از این گفتار فهمید و نه از کارهایشان آگاه بود.
هوش مصنوعی: او بارها دعا کرد و با اندوهی فراوان ناله سر داد و در برابر خداوند فریاد زد.
هوش مصنوعی: در روز خوب و خوشی که بیک غیرت و فضیلت پیشکش میشود، طلب زیبایی و نیکوئی از جان آفرین را میطلبد.
هوش مصنوعی: خداوند به فیروز و راد رحم کرد و درهای بسته بر روی او گشوده شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.