گوییم که چو موالید از نبات و حیوان اندر عالم «پدید» آینده است به صورت هایی که آن صورت ها بر امهات – که آن طبایع است – نیست و موالید را حیات است و امهات موات است و اندر مدتی زمانی هر چیزی را از آن به کمال خویش رسیدن است – چه از مردم و چه از جز مردم – و پس از آن هم بدان تدریج که پیدا آمدنش بر آن بود ناپدید شونده است، چنانکه خدای تعالی همی گوید اندر ایجاد و اعدام مردم، قوله: (الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه یخلق ما یشا و هو العلیم القدیر)، بر خردمندان واجب است که حال خویش باز جویند تا از کجا همی آیند و کجا همی شوند و اندیشه کنند تا ببینند به چشم بصیرت مر خویشتن را اندر سفری رونده که مر آن رفتن را هیچ درنگی و ایستادنی نیست، از بهر آنکه تا مردم اندر این عالم است، از دو حرکت افزایش و کاهش خالی نیست، و حرکت نباشد مگر اندر زمان، و زمان چیز محرک به دو قسمت است: یکی از او گذشته است و دیگر نا آمده است، و میان این دو قسم زمان که مر چیز متحرک راست، برزخی است که آن قسمت پذیر نیست، بر مثال خطی که میان آفتاب و سایه باشد که نه از آفتاب باشد و نه از سایه، و مر آن برزخ را که میان این دو قسم زمان (است) به تازی « الان» گویند و به پارسی « اکنون» گویندش و مر او را هیچ بعدی و کشیدگی نیست و او نه از زمان گذشته است و نه از زمان آینده، بل که این نام مر آن برزخ را که او اکنون نام است، به گشتن احوال جسم متحرک واجب آمده است و دو زمان بدین برزخ مر چیز متحرک را از یکدیگر جدا شده است و بر این (معنی اندر این کتاب به جای خویش سخن گفته شود. و چو مردم) مر خویشتن را به همه عمر خویش بر برزخ اکنون (همی یابد و زمان گذشته بر او همی) فزاید- بدانچه عدد حرکاتش همی فزاید هر ساعتی و زمان چیز متحرک عدد (حرکات اوست-) و زمان آینده اش نقصان همی پذیرد، همی داند- اگر خردمند است- که او بر مثال مسافری است (کاندر همه) زمان خویش مر او را بر یک جای چشم زخمی درنگ ممکن نیست کردن تا از این خط که زمان اوست در نگذرد (و به نقطه نقطه) اکنون ها مر این خط را نپیماید. پس بر این مسافر خردمند واجب است که باز جوید تا از کجا آمده است (و) چو دانست که از کجا آمده است، معلوم او شود که کجا همی شود و چو دانست که کجا همی شود، معلوم (او شود آنجا) که همی شود مر او را به چه چیز حاجت خواهد بودن و زاد مسافران برگیرد که مسافر بی زاد از هلاک بر خطر باشد و خدای تعالی همی گوید، قوله: (و تزودوا فان خیر الزادالتقوی)، و اندر این قول که همی گوید: زاد برگیرید، پوشیده گفته شده است که شما بر سفرید. و چو حال این است و ما مر بیشتر مردم را اندر نگریستن اندر این باب غافل یافتیم و نادانان امت مر حق را خوار گرفته بودند و بر امثال و ظواهر کتاب خدای ایستاده و ممثولات و بواطن را از آن دست بازداشته و بر محسوسات و کثایف فتنه گشته و از معقولات و لطایف دور مانده و مر هوس ها را که به هوای مختلف خویش ریاست جویان اندر دین استخراج کرده اند، فقه نام نهاده و مر دانایان را به علم حقایق و (مر بینندگان را به چشم) بصائر و (مر) جویندگان علم حق را و جدا کنندگان جوهر باقی ثابت را از جوهر فانی مستحیل، ملحد و بد دین و قرمطی نام نهاده، واجب دیدیم مر این کتاب را اندر این معنی تألیف کردن و نام نهادیم مر این کتاب را به زاد المسافر و یاری بر تمام کردن این کتاب از خدای خواهیم به میانجی خداوند زمان خویش، معد ابی تمیم الامام المستنصر بالله امیر المومنین- صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و ابنائه الاکرمین- و خردمندان را بنماییم به برهان های عقلی و به حجت های خلقی که آمدن مردم از کجاست و بازگشتن به چیست و ظاهر کنیم به آیت ها از کتاب خدای تعالی که قرآن است و رسول مصطفی (ص) بدان فرستاده شد سوی خلق تا مر ایشان را از این خواب که بیشتر مردمان اندر آن غرقه اند، بیدار کند. و نادانان امت که بر هوای خویش متابع رای و قیاس شدند، از رسیدن به علم الهی بدان بازماندند که مدعیان را اندر امامت که آن نتیجه نبوت بود متابعت کردند و بدان از معانی رمزهای کتاب خدای (دور ماندند، چنانکه خدای تعالی حکایت کند) از رسول خویش که بدو – سبحانه – بنالید از قومی که معانی قرآن را دست (بازداشتند و بر امثال بیایستادند، بدین)آیت، قوله: (و قال الرسول یرب ان قومی اتخذوا هذا القرءان مهجور) (و) وصیت (ما مر خردمندان را) آن است که مر این کتاب را به آهستگی تامل کنند تا زاد خویش را اندر این سفر از او بیابند و برگیرند (و چو بیابند بدانند) که مثل ما اندر بیرون آوردن این علم لطیف و دشوار و بایسته مثل کسی است که (چاه های ژرف بکند) و کاریزهای عظیم ببرد، تا مر آب (خوش) را از چاه و قعر خاک بر هامون براند تا تشنگان (مسافران بدان برسند) و هلاک نشوند، مر این چشمه آب خوش را از دیوانگان امت صیانت کنند تا مر این را به جهل (و سفه) پلید و تیره نکنند، بل به خاک و ریگ بینبارندش. و توفیق از خدای است بر گفتار صواب اندر (ارشاد) خلق. انه خیر موفق و معین.
قول نخستین: اندر قول که آن در علم حاضران است.
قول دوم: اندر کتابت که آن در علم غایبان است.
قول سیوم: اندر حواس ظاهر.
قول چهارم: اندر حواس باطن.
قول پنجم: اندر جسم و اقسام او.
قول ششم: اندر حرکت و انواع او.
قول هفتم: اندر نفس.
قول هشتم: اندر هیولی.
قول نهم: اندر مکان.
قول دهم: اندر زمان.
قول یازدهم: اندر ترکیب.
قول دوازدهم: اندر فاعل و منفعل.
قول سیزدهم: اندر حدث عالم.
قول چهاردهم: اندر اثبات صانع.
قول پانزدهم: اندر صانع عالم جسم که چیست.
قول شانزدهم: اندر مبدع حق- سبحانه – ومبدع.
قول هفدهم: اندر قول و کتابت خدای.
قول هشدهم: اندر لذات و اثبات آن.
قول نوزدهم: اندر علت بودش عالم جسم.
قول بیستم : اندر آنکه چرا خدای عالم (را) پیش از آنکه آفرید، نیافرید.
قول بیست و یکم : اندر چگونگی پیوستن نفس به جسم.
قول بیست و دوم : اندر چرایی پیوستن نفس به جسم.
قول بیست و سیوم : اندر اثبات مخصص به دلالات مختص.
قول بیست و چهارم : اندر بود و هست و باشد.
قول بیست و پنجم : اندر آنکه مردم از کجا آمد و کجا همی شود.
قول بیست و ششم : اندر شرح مذهب تناسخ.
قول بیست و هفتم : اندر اثبات ثواب و عقاب.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی مباحث فلسفی و هستیشناختی پیرامون زندگی انسان و طبیعت موجودات میپردازد. نویسنده بیان میکند که موجودات مختلف به صورتهای گوناگون از طبیعت (امهات) ایجاد میشوند و در زمان معینی به کمال میرسند و سپس ناپدید میشوند. او به مفهوم زمان و حرکات موجودات اشاره کرده و آن را به دو بخش "گذشته" و "آینده" تقسیم میکند که بین این دو برزخی به نام "اکنون" وجود دارد. همچنین بر ضرورت تأمل در وجود و سرنوشت خود تأکید میکند.
نویسنده به یادآوری میکند که انسانها باید بدانند از کجا آمدهاند و به کجا میروند و برای سفر خود زاد و توشهای فراهم آورند که همان تقواست. در ادامه، ذکر میشود که بیشتر افراد در این زمینه غافلاند و بر ظواهر مسائل تکیه میکنند، در حالی که باید به عمق مفاهیم توجه کنند. نویسنده به اهمیت علم حقیقی و شناخت معانی عمیق قرآن تأکید میکند و در نهایت، به شرح موضوعات مختلف فلسفی در قالب فصولی میپردازد که شامل مباحثی چون موجودات، حرکت، نفس و زمان است.
هوش مصنوعی: در جهان، موجودات زنده از گیاهان و حیوانات به وجود میآیند و این موجودات با ویژگیهایی خاص ایجاد میشوند که در وضعیت اولیه یعنی طبایع وجود ندارند. این موجودات دارای زندگی هستند ولی طبایع بیحرکت و غیرزنده هستند. در زمانی که هر چیز به کمال خود میرسد، چه انسانی و چه غیر انسانی، همانطور که خدای بزرگ در قرآن بیان میکند، باید خردمندان به حال خود نگاهی بیندازند و تأمل کنند که از کجا آمدهاند و کجا خواهند رفت. این اندیشه لازم است که در سفر زندگی و در میان دو زمان، یعنی گذشته و آینده، حرکت کنند. در میان این دو زمان برزخی وجود دارد که به آن «اکنون» گفته میشود و هیچ کشیدگی و طولی ندارد و نه به گذشته تعلق دارد و نه به آینده. انسانها باید در طول عمر خود، در این لحظههای اکنون زندگی کنند و باید به راه خود توجه داشته باشند. در این پروسه، حرکات آنها افزوده و زمان آینده به تدریج کاسته میشود. بنابراین هر انسان خردمندی باید بداند که او همانند مسافری است که میگذرد و نمیتواند در زمان توقف کند. او باید از کجا آمده و به کجا خواهد رفت را بداند و با توجه به این مسیر، ضروریات خود را آماده کند. در این متن، بر اهمیت آگاهی از حال و آینده تأکید شده و به این اشاره میشود که بسیاری از مردم غافل ماندهاند و فقط به ظواهر زندگی میپردازند، در حالی که به معانی عمیق و باطن امور توجهی ندارند. بنابراین، نوشتن این کتاب به منظور بیدار کردن مردم از غفلت و کمک به آنها در درک درست از مسیر زندگی ضروری به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: قول اول: در مورد گفتاری که در علم حاضرین وجود دارد.
هوش مصنوعی: دومین قول این است: در نوشتهات به موضوعاتی بپرداز که در علم غایبان قرار دارند.
هوش مصنوعی: قول سیوم درباره حواس ظاهری صحبت میکند. این به معنای آن است که حواسی که ما بهوسیله آنها دنیای اطراف خود را درک میکنیم، تحت بررسی و توجه هستند. این حواس شامل بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه میشوند و نحوهی تعامل ما با محیط را شکل میدهند. در این راستا، اهمیت توجه به این حواس و تأثیر آنها بر تجربه انسانی مورد تأکید قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: قول چهارم به بررسی و توجه به حواس درونی و باطن انسان اشاره دارد. این موضوع شامل شناخت و درک احساسات، افکار و حالات درونی فرد است که به کشف عمق وجود انسان و واکنشهای او به محیط اطراف کمک میکند. در حقیقت، این اصل به اهمیت توجه به آنچه در درون ما میگذرد و نحوه تأثیر آن بر رفتار و تصمیمگیریهای ما میپردازد.
هوش مصنوعی: قول پنجم به موضوع بدن و انواع آن میپردازد.
هوش مصنوعی: قول ششم به بررسی حرکت و انواع آن میپردازد.
هوش مصنوعی: قول هفتم درباره نفس و درون انسان است.
هوش مصنوعی: قول هشتم: درباره ماده اولیه.
هوش مصنوعی: قول نهم به بررسی موضوع مکان میپردازد. این مفهوم میتواند به ابعاد مختلفی از جمله موقعیت مکانی، فضاسازی و تأثیرات آن بر انسانها و محیط اشاره داشته باشد. همچنین این موضوع میتواند شامل نحوه تعامل انسانها با مکانهای مختلف و چگونگی شکلگیری احساس و ادراک در فضاهای گوناگون باشد.
هوش مصنوعی: قول دهم: در زمان.
هوش مصنوعی: قول یازدهم به معنای ترکیب و درهمآمیختن است.
هوش مصنوعی: قول دوازدهم به بررسی رابطه میان عامل و تاثیرپذیر میپردازد. در این دیدگاه، فاعل به کسی اطلاق میشود که عملی را انجام میدهد یا اثر خاصی را به وجود میآورد، در حالی که منفعل به کسی یا چیزی اشاره دارد که تحت تاثیر عمل فاعل قرار میگیرد یا تغییراتی در او رخ میدهد. این تعادل و تعامل میان فاعل و منفعل در فرآیندهای مختلف زندگی و شناخت انسانها نقش اساسی دارد.
هوش مصنوعی: قول سیزدهم دربارهی حوادث و رویدادهای دنیا است.
هوش مصنوعی: قول چهاردهم در مورد اثبات وجود خالق است.
هوش مصنوعی: قول پانزدهم به بررسی خالق جهان مادی میپردازد و سوال میکند که خالق چیست و چگونه وجود دارد. این جمله به نوعی به بحث درباره ماهیت و ویژگیهای صانع یا خالق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: قول شانزدهم به موضوع آفرینش حق تعالی و آغازگر بودن او اشاره دارد. در این بیان، تأکید بر این است که حق سبحانه به عنوان خالق و مبدأ همه چیز، وجود و آفرینش را به وجود آورده است. این مفهوم نشاندهنده عظمت و قدرت بینظیر خداوند در خلق جهان و موجودات است.
هوش مصنوعی: قول هفدهم به موضوع سخن و نوشتار خداوند اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در مورد لذات و تایید آنها صحبت خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: قول نوزدهم به توضیح علت وجود عالم جسم میپردازد. به عبارت دیگر، این بیان به بررسی دلیل و دلیلبخشی وجود موجودات مادی و جسمانی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: قول بیستم به این موضوع اشاره دارد که چرا خداوند عالم قبل از آنکه چیزها را خلق کند، آنها را نیافرید.
هوش مصنوعی: قول بیست و یکم درباره نحوه اتصال روح به بدن صحبت میکند. این بحث به بررسی چگونگی ارتباط و تعامل بین این دو جنبه وجودی انسان میپردازد. در این زمینه، سؤالاتی از قبیل اینکه چگونه روح و بدن با یکدیگر همکاری میکنند و چگونه هر کدام بر دیگری تأثیر میگذارد، مطرح میشود.
هوش مصنوعی: بیست و دومین قول به توضیح علت ارتباط نفس با جسم میپردازد.
هوش مصنوعی: قول بیست و سیام در مورد اثبات مخصص یا موضوع خاص به دلالتهای مختص صحبت میکند. به عبارتی، این قول به بررسی و توضیح روشهایی میپردازد که با استفاده از نشانهها و دلالتهای خاص میتوانیم یک موضوع خاص را اثبات کنیم. در اینجا، تمرکز بر روی بررسی جزئیات و نکات خاصی است که به ما کمک میکند تا مخصصها را بهتر درک کنیم.
هوش مصنوعی: بیست و چهارمین قول: وجود در حال حاضر و در زمانهای گذشته و آینده ادامه دارد.
هوش مصنوعی: قول بیست و پنجم درباره این است که انسانها از کجا آمدهاند و پس از مرگ به کجا میروند.
هوش مصنوعی: قول بیست و ششم به تبیین مسأله تناسخ میپردازد. تناسخ به معنای بازگشت روح انسانها به زندگیهای جدید پس از مرگ است. در این مفهوم، روح پس از پایان یک زندگی، به جسمی جدید و موجودی دیگر منتقل میشود و این چرخه ممکن است بارها تکرار شود. این باور به نوعی به ارتباط میان زندگیهای مختلف و تأثیرات کارها و اعمال در زندگیهای قبلی اشاره دارد و بر این عقیده استوار است که رفتار و انتخابهای کنونی انسانها میتواند بر آینده آنها تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: بیست و هفتمین قول درباره اثبات پاداش و تنبیه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.