گوئیم بتوفیق خدا یتعالی که بر بنده طاعت خدای بر سه مرتبت است یا هرروز واجب است چون نماز پنجگانه یا هر سال واجب است چون (زکوه دادن و روزه داشتن و یا بعمری واجب است چون )حج کردن و واجبات دادن همچنانکه آفرینش سه مرتبت است یا عالم روحانیست چون آن جهان یا عالم جسمانیست چون این جهان یا عالم تالیف است از لطیف و کثیف چون مردم و اندر(عالم) دین همین سه مرتبت است یا مرتبت (ناطق است وآن)تالیف است (یا مرتبت اساس است وآن تاویل است و)یا مرتبت امام است و آن جمع کردن است میان تالیف و تاویل چنانکه مردم جمع است میان لطیف و کثیف و پس ازین علم دین سه نوع است فقه وتفسیر وحدیث چون این سه علم آدمی را حاصل شود مکرم گردد پس ایزد تعالی پروردگار این سه عالم است چنانکه گفت اندر آغاز کتاب خویش قوله تعالی:الحمدلله رب العالمین و ایزد تعالی سه طاعت را گزیده است یکی روزی پنج وقت (گزاردن ) نماز دیگر در سالی دادن زکوه ودیگر بعمری یکبار دادن واجبات و این سه طاعت در یک آیت یاد کرد چنانکه گفت قوله تعالی : واقیمواالصلوه وآتوا الزکوه و اقرضوا الله قرضاحسنا نادانان امت مر نماز و زکوه را که آن طاعتهای عام بود بگرفتند وآن سوم طاعت که آن خاص بود ندانستند و نجستند و از خازنان علم الهی دست بازداشتند و هر که به بصیرت اندرین آیت نگرد بداند که این سه طاعت در مرتبت یکدیگر تا خدایتعالی هر سه طاعت را در یک آیت یاد کرده و بداند که همچنانکه زکوه نادهنده را نماز روانیست مر نماز ناکننده را زکوه نیست بقول رسول علیه السلام چنانکه گفت: لا صلوه لمن لا زکوه له و لا زکوه لمن لا صلوه له هر آنکس که خدایتعالی را آن وام نیکو ندهد مرورا نماز نیست و نه زکوتست و این همان سه مرتبت است که اندر عالم دین بیکدیگر پیوسته اند که هر که ناطق را اطاعت ندارد نه امام را تواند اطاعت داشت و نه اساس را و این بی اطاعتی مرورا بی اطاعتی خدای کند و هر که امام را اطاعت ندارد اطاعت اساس نداشته باشد و هرکه اساس را اطاعت نداشته باشد رسول را اطاعت نداشته باشد و هر که اطاعت رسول نکند فرمانبرداری حق تعالی نکرده باشد و هر که فرمان برداری حق تعالی نکند کافر است و خداوندان علم حقیقت سر این آت را پرسیدند از رسول علیه السلام و چون برو واقف شدند غنیمت یافتند خویشتن را ازین وام خدای بیرون آورند از بهر آنکه واجبات نزدیک خدایتعالی از زکوه شریفتر است نبینی که مر زکوه را همیگوید که حق من است و مر واجبات را همیگوید مر اوام دهیدو کسی که وام کسی باز دهد که بروی باشد آن منت ندارد که کسی مر کسی را وام دهد که منت وام دادن بیش از منت وام گزاردن باشد و چون این آیت بیامد نخستین کسی که این وام بداد امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام که اعرابی بود که همی آمد براه و مرورا پیش آمد اشتری بدست گرفته گفت امیرالمومنین این اشتر بخرتابتو بفروشم امیرالمومنین گفت بها ندارم آن اعرابی گفت چون از غنیمت بیاری بده امیرالمومنین گفت بچند فروشی اعرابی گفت بصد و نوزده درم که آن را بکسی می باید داد پس امیرالمومنین گفت خریدم اعرابی گفت فروختم مهار اشتر را بدست امیرالمومنین علی داد امیرالمومنین علی علیه السلام اشتر را میآورد دیگر اعرابی پیش او همی آمد و گفت یا امیراین اشتر بمن فروشی امیرگفت فروشم اعرابی گفت بچند امیر گفت اکنون بصد و نوزده درم از وام دارستدم و آن اعرابی صدو نوزده درم بداد و آن اشتر بخرید امیرالمومنین دربارگاه رسول علیه السلام در آمد و رسول علیه السلام این آیت بخواند امیرالمومنین علی در حال تاویل این آیت بشناخت و آن سیم پیش رسول بنهاد و رسول علیه السلام گفت یا علی این سیم از کجا آوردی امیرالمومنین علی علی السلام قصه اعرابی و اشتر فروختن بدیگر اعرابی بازگفت رسول علیه السلام گفت نبود آن فروشنده اشر مگر جبرائیل و نبود آن خرنده اشتر (مگر) میکائیل و آنگه چون تاویل این آیت وصی رسول علیه السلام بمومنان رسانید هرکه توفیق یافت از خدایتعالی واجبات خدایرا وام داد و ما گوئیم آنچه خدایتعالی گفت :و اقرضوا الله قرضا حسنامعنی این آیت این است که وام خواست خدایتعالی بندگان و اندازه پیدا نبود و خداوند تاویل پیداکرد ما را که صد و نوزده درم است و بیان این بگفت چون حسنا بحساب حمل حساب کنی صد و نوزده است چنانکه ح هشت س شصت ن پنچاه الف یکی و تاویل آن (در) عالم دین(این) است که این سخن دلیل است بر کلیمه باری سبحانه که نام او وحدت است و وحدت چهار حرف است و دلیل بر چهار اصل دین است اندر عالم پدید آمده اند دو روحانی و دو جسمانی و بحسابی صد و نوزده دلیل است بر صد و نوزده حد اندر عالم دین کزین چهار اصل پدید آمد چه اندر دور مهین و چه اندر دور کهین اما اندر دور مهین که آن دور ناطق است علیه السلام این صد و نوزده حد آنست که شش ناطق است از آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد مصطفی علیه السلام که قائم قیامت علیه افضل التحیه و السلام هفتم ایشانست و هر یکی را ازین هفت خداوندان دور از پنج حد علوی چون اول و ثانی و جد و فتح و خیال مادت بود که بپذیرفتند (و) بدوازده حجتان خویش بدادند پنج و دوازده هفده باشد پس هر صاحب دوری را هفده حد بود و چون جمله شوند هفت بارهفده صد و نوزده شود و اندر دور کهین که دور امام است این صد و نوزده حد آنست که هر امامی را تایید از آن پنج حد باشد چون اول و ثانی و جد و فتح و خیال و (اورا) دوازده حجت باشد که نورتوحید از راه ایشان بخلق اینعالم در پس هرهفت امام را هفده حد (است که) بجمله صدو نوزده حد باشد و درعالم شریعت دلیل وگواره بزر درستی این قول آنست که گردش روز برهفت روز است و اندر هرروزی هفده رکعت نماز فرض است پس جمله رکعتهای نماز فریضه اندر یک هفته صدو نوزده رکعت است.
ونیزگوئیم توانایی مردم بر سه روی است یا بتن است یا بجان یا بمال و چون بتن مرین فریضه ها را بگزارد بطاقت خویش اندر طاعت کوشیده باشد و هرکه بطاقت خویش (اندر طاعت) کوشد خدایتعالی بیش از آن نخواهد ازو چنانکه گفت قوله تعالی:لا یکلف الله نفسا الا وسعها این است بیان واجبات که یاد کردیم بتوفیق ایزد تعالی و السلام.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در متن توضیح داده شده است که طاعت خداوند بر سه نوع تقسیم میشود: طاعت روزانه مانند نماز، طاعت سالانه مانند زکات و روزه، و طاعت عمرانی که به حج و واجبات مربوط است. این سه نوع طاعت به نوعی با سه عالم، یعنی عالم روحانی، جسمانی و تالیف مرتبط هستند. هر یک از این طاعتها و علوم دینی، شامل فقه، تفسیر و حدیث، به یکدیگر وابستهاند و اعتبار و ارزش خاص خود را دارند. بیان شده که کسی که یکی از این طاعتها را رعایت نکند، نمیتواند به دیگری نیز پایبند باشد و در نتیجه کافر محسوب میشود. همچنین، اشاره شده که در قرآن به این سه طاعت اشاره شده و تشویق شدهاند که واجبات بجا آورده شوند. در نهایت، تأکید شده که خداوند هیچکس را بیش از توانش تکلیف نمیکند و هر مؤمنی باید با توجه به توانایی خود در انجام فرایض تلاش کند.
هوش مصنوعی: به معرفت خداوند بزرگ، طاعت او بر بنده به سه وجه واجب است: برخی از این واجبات هر روز مانند نمازهای پنجگانه باید انجام شوند، برخی سالی یک بار مانند زکات و روزه، و برخی نیز به دفعات در زندگی، مانند حج. به همین ترتیب، آفرینش نیز به سه مرتبه تقسیم میشود: عالم روحانی که مربوط به آن جهان است، عالم جسمانی که به این جهان مربوط میشود و عالم ترکیب که شامل تفاوتهای لطیف و کثیف از قبیل انسانها است. در دین نیز این سه مرتبه وجود دارد: مرتبه ناطق، مرتبه تألیف و مرتبه اساس. علم دین نیز سه نوع است: فقه، تفسیر و حدیث که هر یک در رشد و ترقی انسان مؤثر است. خداوند این سه طاعت را در قرآن ذکر کرده و نشان داده که چگونه این واجبات به هم مرتبطاند. اگر کسی به طاعت یکی از این سه دسته نپردازد، به طاعت دیگر نیز نمیتواند پرداخته و این به معنای عدم اطاعت از خداوند است. پژوهشگران علم دین از رسول خدا پرسیدند و او آنها را آگاه کرد که طاعت از زکات و نماز همواره به هم وابستهاند. اول بار امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب به دیگران نشان داد که چگونه این طاعتها به بهبود جامعه کمک میکنند. در نهایت، همه اینها نشاندهنده اهمیت طاعت خداوند و پیروی از دستورات اوست تا انسان به درستی زندگی کند و به خدا نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: تواناییهای انسانها به سه دسته تقسیم میشود: توانایی جسمی، روحی و مالی. هر فردی که در حد توان خود به انجام وظایف دینی و عملی بپردازد، خداوند از او انتظار بیشتری ندارد. این موضوع با آیهای از قرآن که میگوید: «خداوند هیچکس را جز به اندازه وسع و توانش تکلیف نمیکند» به خوبی تشریح شده است. این نکتهای است که در مورد وظایف و مسئولیتهای فردی به آن اشاره شده است و باید با کمک خداوند به انجام برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.