الا ای صبا رو سر خویش گیر
زمانی ره دوستی پیش گیر
چو آه دلآشفتگان گرمرو
سحرگه به اطراف خوارزم رو
ز ناری به نوری سلامی ببر
ز کاهی به کوهی پیامی ببر
به هر منزلی جستوجوئی بکن
به هر بیدلی گفتوگوئی بکن
خبر پرس از پختگان نیاز
به خامان افسرده مگشای راز
چو یابی به سوی سعادت نشان
بکن هرچه هست از ارادت نشان
به شرط ادب روی بر خاک نه
قدم همچو عیسی بر افلاک نه
سکان را ثناگوی و خاطر بجوی
بر آستان نام ناصر بگوی
چو در کوی دولت پناهت دهند
چو در منزل وصل راهت دهند
ببار اشک و از سینه آهی برآر
سلام و زمینبوس من عرضه دار
سلامی سبک روحتر از نسیم
سلامی در او بوی عهد قدیم
سلامی معطر چو بوی بهشت
سلامی که جان سوی جانان نوشت
سلامی که آید از او بوی درد
سلامی خبر داده از روی زرد
سلامی به خوناب حسرت سیاه
سلامی مجرد، دگر جمله آه
به خون جگر چهره آراسته
همه عذر نامردمی خواسته
گر آنجا توقف دمی باشدت
وزان محرمان همدمی باشدت
حدیث مَحبت فراوان بکن
پس آن گه شکایت ز هجران بکن
سرشک ندامت روان کن ز روی
ملالت گرش ناورد این به روی
فلان در صبوری بسی رنج برد
دوائی ندید از غم هجر و مرد
به یک حرف از رویم تا چین بپوی
تحیت سپر ساز و آن گه بگوی
اگر ما جدائیم هم با توئیم
به معنی یکی و به صورت دوئیم
گرم باز وصل تو روزی بود
بروی توام دل فروزی بود
نیات آنچنان است در خاطرم
موافق بدان باطن و ظاهرم
که در باغ چون بید خنجر زند
گل و لاله از خاک سر برزند
به خدمت کمر بندم و چون غلام
چو قطره به دریا روم والسلام
نگفتم ز بهر ادب نام دوست
که این نامهٔ ما نه درخورد اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بادی به نام "صبا" دستور میدهد که برود و پیغام عشق و دوستی را به معشوق برساند. او از صبا میخواهد که در جستجوی محبت و دوستی باشد و سلام و پیغامهایی از دل آشفته عاشقان بیاورد. شاعر به صبا میگوید که به هر جا که میرود، خبر از حال دل را بپرسد و نسبت به محبت و ارتباط با دیگران بیتوجه نباشد.
او همچنین به صبا تأکید میکند که ادب را رعایت کند و در آستان محبوب با احترام سلام کند. سلامهایی که شامل عشق، درد و حسرت هستند. شاعر در انتها اظهار میکند که رابطهاش با معشوق همواره یکپارچه و بیپایان است، و اگرچه جسمشان دور است، اما در معنی و روح با هم یکی هستند. او به صبا میگوید که به عنوان یک خدمتگزار به معشوق نزدیک شود و در پایان به یاد داشته باشد که این نامه برای اوست و نه برای هیچ کس دیگر.
هوش مصنوعی: ای نسیم، به خودت برس و در راه دوستی گام بردار.
هوش مصنوعی: وقتی دلهای پریشان در دل شب با صدای گرم خود آوازی میخوانند، به سوی اطراف خوارزم بروید.
هوش مصنوعی: سلامی از آتش به نور بفرست و پیامی از علف به کوه برسان.
هوش مصنوعی: به هر جایی که بروی، جستوجو کن و هر جا که حسی از ناامیدی داری، گفتگو کن.
هوش مصنوعی: از کسانی که در نیازها تجربه و درک بیشتری دارند، سوال کن و راز دل کسانی که هنوز نرسیدهاند به کمال و با احساس ناامیدی هستند را فاش نکن.
هوش مصنوعی: اگر به نشانهای از سعادت دست پیدا کردی، باید هر آنچه که داری را با ارادت و علاقه نشان دهی.
هوش مصنوعی: اگر با ادب و احترام رفتار کنی، قدمهایت مانند عیسی، بر آسمانها بلند خواهد شد.
هوش مصنوعی: سکان را ستایش کن و دل خود را بر آستان نام ناصر بگذر.
هوش مصنوعی: وقتی که در جایگاه قدرت و ثروت، به تو پناه دهند و در مکان محبت و ارتباط، راهی به تو نشان دهند، این بدان معناست که در شرایط خوبی قرار داری و پذیرایی میشوی.
هوش مصنوعی: بیا و اشک بریز و از دلت آهی بلند کن، سلام من را به او برسان و روی زمین به احترام او بوسه بزن.
هوش مصنوعی: سلامی لطیف و سبک که شبیه به نسیم است، و در آن بویی از یادآوری خاطرات قدیم وجود دارد.
هوش مصنوعی: سلامی خوشبو و دلپذیر مانند عطر بهشت، سلامی که روح را به سوی معشوق میکشاند.
هوش مصنوعی: سلامی که از او میآید بویی از درد دارد، سلامی که نشانی از حال وخیم و نزار شخصی را میدهد.
هوش مصنوعی: با سلامی به اندوه عمیق و سیاه ناشی از حسرت، سلامی خالی و بدون شکایت، و بعد از آن دیگر فقط ناله و آه میماند.
هوش مصنوعی: با زحمت و رنج زیاد، شخصی خود را زیبا نشان داده و از دیگران به خاطر رفتار غیرمنصفانهشان عذرخواهی میکند.
هوش مصنوعی: اگر در جایی لحظهای بایستی و در آنجا همراهی از دوستداران و نزدیکانت باشد،
هوش مصنوعی: در مورد عشق و محبت زیاد صحبت کن، سپس به شکایت از دوری و جدایی بپرداز.
هوش مصنوعی: اگر از ناراحتی و دلسردیات گریزانی، اشک حسرت را بر گونههات جاری کن، حتی اگر کسی نتواند آن را ببیند.
هوش مصنوعی: فلانی در تحمل مشکلات و صبر، سختیهای زیادی کشیده اما نتوانسته دارویی برای درد جدایی بیابد و در نهایت از غم و اندوه جان سپرده است.
هوش مصنوعی: اگر به یک کلمه از من توجه کنی، با پیامد آن به تو سلام میگویم و بعد از آن صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: اگرچه ما از هم دور هستیم، اما در عمق معنا هستیم و به گونهای یکی محسوب میشویم، هرچند ظاهراً دو نفر وجود داریم.
هوش مصنوعی: اگر یک روز دوباره به وصل تو برسم، دل من از خوشی میدرخشد.
هوش مصنوعی: موسیقی تو را در ذهنم به گونهای به یاد دارم که با باطن و ظاهر من هماهنگ است.
هوش مصنوعی: در باغ، مانند بید، گل و لاله با شجاعت و زیبایی از خاک سر برمیآورند و زندگی و زیبایی را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: من به خدمت و اطاعت آمادهام و مانند یک غلام، خود را در اختیار میگذارم و در مقابل عظمت شما همچون قطرهای در دریا میشوم.
هوش مصنوعی: نگفتم که به خاطر احترام، نام دوست را بیاورم، زیرا این نوشتهٔ ما مناسب او نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.