یکی مرد دهقان درختی نشاند
دگر آستین بر زراعت فشاند
یکی رنج سرما و گرما کشید
عذاب زمستان و گرما چشید
دگر مرد دل را به راحت نهاد
تن کهل را در قناعت نهاد
یکی نعمت اندوخت وقت درو
یکی کرد اجناس خانه گرو
شنیدم که یک روز آن کار سهل
ز عمال میخواست چیزی به جهل
کسی گفتش آخر نه دهقان بُدی؟
چرا در به در طالب نان بُدی
بگفتا به من بخت بد یار شد
دل من به غفلت گرفتار شد
کنون علم بی برگ و بارم چه سود
که تخم عمل غفلت از من ربود
الا ای که دانش در آموختی
به غفلت چرا خرمنت سوختی
مثال خرد با تو خواهم نمود
که نتوان بر او نکتهای در فزود
خرد را تو آئینهای دان صقیل
در او عکس گردد کثیر و قلیل
یکی قطره از لجهٔ بحر جان
فتاده ز موج ازل بر کران
شناسندهٔ ذات انسان در او
جدا گشته از حد حیوان در او
بدو زیرک و اهل دانا شده
ز ماوای اسفل به اعلا شده
چو عکس بد و نیک افتد در او
بتابد ز بد روی سوی نکو
ز هر چه رسد مرد را زو الم
به یک دم کشد بر سر او رقم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، دو مرد کشاورز وجود دارند که یکی درخت میکارد و دیگری به زراعت میپردازد. یکی با زحمت و تحمل سختیهای زمستان و تابستان تلاش میکند، ولی دیگری زندگی راحت و قناعت را برگزیده است. در نهایت، یکی از آنها به دلیل غفلت و بیتوجهی به کارش دچار مشکل میشود و به جاهایی میرسد که ناچار به درخواست کمک از دیگران است. او در مییابد که علم و دانش بدون عمل مفید نیست و تأکید دارد که با غفلت نمیتوان به برکت و موفقیت رسید. همچنین، شاعر از خرد به عنوان آیینهای یاد میکند که میتواند نیکی و بدی را نشان دهد و در نهایت، هر انسانی که به این آینه نگاه کند، باید درک کند که شخصیت و سرنوشتش در دستان خودش است.
هوش مصنوعی: یک مرد کشاورز درختی کاشت، و دیگری با زحمت بیشتر به کار کشاورزی پرداخت.
هوش مصنوعی: فردی با سختی و مشقت، در تابستان و زمستان، از گرما و سرما رنج برد و عذاب این شرایط را تجربه کرد.
هوش مصنوعی: مرد دیگری با دل آرامش را در وجودش قرار داد و جسم پیرش را در حالتی از قناعت و رضایت جای داد.
هوش مصنوعی: یک نفر در زمان برداشت محصول، نعمتی را ذخیره کرد و یکی از اجناس خانهاش را به عنوان وثیقه قرار داد.
هوش مصنوعی: روزی شنیدم که یکی از کارمندان به خاطر نادانیاش خواسته بود چیزی را انجام دهد که بسیار ساده بود.
هوش مصنوعی: یک نفر از او پرسید: آیا تو کشاورز نبودی؟ چرا اینقدر در جستجوی نان هستی و سرگردانی؟
هوش مصنوعی: شخصی میگوید که شانس بدی برای او پیش آمده و دلش به خاطر بیخبری و غفلت در دام افتاده است.
هوش مصنوعی: اکنون که بدون عمل و نتیجه هستم، چه فایدهای دارد که دانشی بیفایده دارم؛ چرا که غفلت باعث شده که نتوانم به عمل بپردازم.
هوش مصنوعی: ای کسی که دانایی را به دست آوردی، چرا بیتوجهی کردی و باعث نابودی خود شدی؟
هوش مصنوعی: من به تو مثالی از خرد میزنم که نمیتوان هیچ نکتهای به آن افزود.
هوش مصنوعی: خرد مانند یک آینه است که در آن همه چیز، چه زیاد و چه کم، انعکاس پیدا میکند.
هوش مصنوعی: یک قطره از عمق دریای جان به خاطر موجی از آغاز هستی، بر ساحل افتاده است.
هوش مصنوعی: آن کسی که به درستی ماهیت انسان را میشناسد، از ویژگیهای حیوانی او جدا شده است.
هوش مصنوعی: او که زیرک و دانا است، از وضع پایین به مقام بالاتر رسیده است.
هوش مصنوعی: وقتی تصویر خوبی یا بدی در دل انسان شکل میگیرد، نور خوبی از سمت شخصیت نیکو و درست بر آن تابیده میشود.
هوش مصنوعی: هر چه که به انسان برسد، او را از آن بینصیب نمیسازد و در یک لحظه، تاثیراتش را بر او نمایان میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.