باغبان امرد به باغش خویش را انداختم
ریختم از دیده خود اشک و شبنم ساختم
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
باغبان امرد به باغش خویش را انداختم
ریختم از دیده خود اشک و شبنم ساختم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از احساسات خود در باغی صحبت میکند که به نوعی به آن عشق میورزد. او غم و اندوه خود را به شکل اشک بیان میکند و این اشکها را به شبنم تشبیه میکند، که نشاندهنده زیبایی و تازگی نیز هست. همه اینها حس عاطفی عمیقی را نسبت به باغ و طبیعت به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: من در باغ باغبان نوجوان، خود را به زمین افکندم و از چشمانم اشک ریختم و شبنمهای زیبایی را درست کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد جهان پر نور تا دل را مصفا ساختم
خاک یوسف زار شد تا سینه را پرداختم
تا شدم آواره از دارالامان نیستی
تیغ می زد موج گردن هرکجا افراختم
چون توانم دور گردان را به یک دیدن شناخت
[...]
دی به شوخ تخمبازی قصد یاری ساختم
جمع کردم دلبران را و قطارک باختم
در بساط عارضت نرد تماشا باختم
اسپ ناکامی به راهت من ز فرزین ساختم
حلقه دام غلامی را به گوش انداختم
چون پیاده در رکاب توسنت میتاختم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.