گل به سر بر زده و پا به حنا می آیی
سرو من از چمن نشو و نما می آیی
هر که از دور تو را دید جوان می گردد
تازه روز چون خضر از آب بقا می آیی
گل کند غنچه صفت خنده خود را پنهان
چون تو در پیرهن شرم و حیا می آیی
کوچه باغ نظرم گشته لبالب ز گلاب
عرق آلوده چو شبنم ز کجا می آیی
هر که در کوچه تو را دید مرا می گوید
بی محابا به سر کوی بلا می آیی
ز غزالان حرم آهوی مشکین شده اند
دامن افشان ز بیابان خطا می آیی
کعبه و بتکده بر دامنت آویخته اند
به طواف دل بیچاره ما می آیی
خم شده قامتم از بار غمت چون محراب
بهر پرسیدنم از بهر خدا می آیی
سیدا بس که سبکروح تر از برگ گلی
در چمن پیشتر از باد صبا می آیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. او میگوید معشوق مانند گلی است که در لباس زیبای خود با حیا و شرم وارد میشود. هر کس او را میبیند جوان و شاداب میشود. کوچهها پر از عطر و زیبایی اوست و هر بار که به سر کوی او میرود، دل عاشق را به طواف و گردش دعوت میکند. شاعر همچنین به احساس سنگینی غم و بار عاشقی خود اشاره میکند و از معشوق میخواهد برای یاری و تسکین او بیاید. به طور کلی، این شعر بیانگر عشق، زیبایی و اثرات موج بخش معشوق بر دل شاعر است.
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و طراوت به من نزدیک میشوی و میخواهی خود را به زیبایی گلها و سروها بیارایی، اما من در دل چمنها و طبیعت رشد کردهام و این زیبایی را از آنجا به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را از دور ببیند، جوان و شاداب میشود، مثل روزی که خضر از آب زندگی به سوی ما میآید.
هوش مصنوعی: گل مانند غنچهای است که خندهاش را پنهان کرده است؛ چرا که تو با شرم و حیا بهظاهر میآمدی.
هوش مصنوعی: کوچهباغی که به آن نگاه میکنم پر از عطر گلاب است و به خاطر عرق آلودگی آن، مانند شبنم به نظر میرسد. تو از کجا میآیی؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در کوچه تو را ببیند، بدون هیچ گونه ترسی میگوید که تو به سر کوی سختی و مشکل میروی.
هوش مصنوعی: غزالان حرم به زیبایی و لطافت خود میبالند و با دامنهای یالتی به وجد آمدهاند، اما تو از بیابان به اشتباه به سوی ما آمدهای.
هوش مصنوعی: کعبه و مکانهای پرستش بت در دامن تو آویزان هستند و تو به گرد دل بیچاره ما میگردی.
هوش مصنوعی: قامتم به خاطر سنگینی غم تو خم شده است و مانند محرابی در انتظارم هستی تا برای از تو پرسیدن، به سوی من بیایی.
هوش مصنوعی: تو همچون برگ گلی در چمن، بسیار سبکروح و آزاد هستی و پیش از نسیم صبا به سراغ من میآیی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز، ای سرو خرامان، ز کجا می آیی؟
کز برای دل دیوانه ما می آیی
می کشد هجر و ره آمدنت می طلبم
چیست فرمان تو، جانا، به کجا می آیی؟
گر ز جا می روی از خویش نباشد عجبی
[...]
بی حجابانه به آغوش کجا می آیی؟
که به صد ناز در اندیشه ما می آیی؟
مگر از سیر خود ای ماه لقا می آیی؟
که عجب در نظر من به صفا می آیی؟
می چکد خون ز دم تیغ نگاهت امروز
[...]
بس که از روی نزاکت بر ما می آیی
همچو گلبرگ، به امداد صبا می آیی
کو زبانی که چو آیی، به تو گویم که ز بزم
شب کجا رفتی و اکنون ز کجا می آیی
گریه آید چو مرا، خنده زنان وجه مپرس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.