گنجور

 
 
 
منوچهری

لاله مشکین دل و عقیقین طرف است

چون آتش اندر او فتاد به خف است

گل با دوهزار کبر و ناز و صلف است

زیرا که چو معشوقهٔ خواجه خلف است

مولانا

آن چیست کز او سماعها را شرف است

وان چیست که چون رود محل تلف است

می‌آید و میرود نهان تا دانند

کاین ذوق و سماعها نه از نای و دف است

اهلی شیرازی

یک گربه ده و بصد « همی » منصرف است

در اصل یکیست این سخن منکشف است

از کثرت صفر اگر الف گشت هزار

الف راست بصورت و بمعنی الف است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
میلی

پیکان نگار را دل ما هدف است

صد گوهر عافیت مرا در صدف است

الحق به کسی که دایمش بینی شاد

گر رحم نیاوری، حقت بر طرف است

قدسی مشهدی

ای تازه جوان، کمان تندت به کف است

تیرت گذرا یک سر تیر از هدف است

پر گرم متاز رخش، دوری دوری‌ست

گر این طرف منزل، اگر آن طرف است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه