گنجور

 
 
 
مولانا

ای آنکه گرفته‌ای به دستان دستان

دامان وصال از کف مستان مستان

صیدی که ز دام دل‌پرستان رست آن

من کافرم ار میان هستان هست آن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
ابن یمین

آورد بر من آن نگار من از بستان

شفتالو و به کز دو یکیرا بستان

گفتم که به از تو خواستن بی لطفیست

شفتالو اگر همی دهی لطفست آن

خواجوی کرمانی

در باغ چو زد هزار دستان دستان

داد دل شوریده ز بستان بستان

هنگام سپیده دم بر اطراف چمن

جز ساغر می ز دست مستان مستان

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه