ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
دل بودی و جان بردی این جا چه رها کردی
خورشید جهانی تو سلطان شهانی تو
بیهوشی جانی تو گیرم که جفا کردی
هم عاقبت ای سلطان بردی همه را مهمان
در بخشش و در احسان حاجات روا کردی
هر سنگ که بگرفتی لعل و گهرش کردی
هر پشه که پروردی صد همچو هما کردی
یک طایفه را ای جان منشور خطا دادی
یک قافله را ناگه اصحاب صفا کردی
آثار فلکها را اجزای زمین کردی
اجزای زمینها را در لطف سما کردی
پس من ز چه بشناسم از چرخ زمینها را
چون قاعده بشکستی وز درد دوا کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف معانی عمیق انسانی و الهی میپردازد. شاعر به قدرت و سلطنت وجودی محبوبش اشاره میکند که دل و جان را در تسخیر خود دارد و از او میخواهد تا نگاه کند به آنچه که در عالم هستی کرده است. او به بخشش و کرامتهای این وجود پاک اشاره میکند و نشان میدهد که حتی سنگها را به جواهرات تبدیل کرده و از هر موجودی چیزهای زیبایی پدید آورده است. در نهایت شاعر از دشواریها و رازهای زمین میگوید و از محبوبش میخواهد که او را از دردهای جهان رهایی بخشد و به او درک بهتری از زندگی عطا کند.
هوش مصنوعی: به دقت به اوضاع نگاه کن که چه کارهایی انجام دادهای؛ تو که دل و جانت را از دست دادهای، اینجا چه چیزهایی را رها کردهای؟
هوش مصنوعی: تو خورشید جهانی و پادشاه تمام هستی، جان من بیخبر از عشق تو در حال سرگشتگی است. فرض میکنم که به من ظلم کردهای.
هوش مصنوعی: ای سلطان، تو با بخشش و احسان خود همه را مهمان کردی و نیازهایشان را برآورده ساختی.
هوش مصنوعی: هر سنگی را که برداشتید، تبدیل به لعل و گوهر کردید و هر پشهای که پرورش دادید، به اندازهی صد هما (پرندهای زیبا و بزرگ) بزرگ و ارزشمند کردید.
هوش مصنوعی: ای جان، تو گروهی را به اشتباهات رهنمون کردی و ناگهان قافلهای را پاک و نیکو ساختی.
هوش مصنوعی: تو نشانههای آسمانها را در اجزای زمین نشان دادی و اجزای زمین را در رحمت و مهربانی آسمانی قرار دادی.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از زمین و حرکت آن چیزی بفهمم، وقتی که اصول و قوانین را شکستهای و درد را با درمانی رفع کردهای؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
دل بردی و جان بردی این جا چه رها کردی
ای برده هوسها را بشکسته قفسها را
مرغ دل ما خستی پس قصد هوا کردی
گر قصد هوا کردی ور عزم جفا کردی
[...]
تا لاله صفت جانا گلگونه قبا کردی
چون لاله هزاران داغ اندر دل ما کردی
خستی و جفا کردی بستی و رها کردی
جانا بکه بر گویم با ما تو چه ها کردی
تا جام می گلگون دادی برقیب دون
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.