خدمتِ شمس حق و دین یادگارت ساقیا
باده گردان، چیست آخر داردارت ساقیا ؟
ساقیِ گلرخ ز می این عقلِ ما را خار نه
تا بگردد جمله گل این خارخارت ساقیا
جامِ چون طاووس پرّان کن به گِردِ باغِ بزم
تا چو طاووسی شود این زهر و مارت ساقیا
کار را بگذار می را بار کن بر اسبِ جام
تا ز کیوان بگذرد این کار و بارت ساقیا
تا تو باشی در عزیزیها به بندِ خود دَری
میکُند ای سختجان خاکیِ خوارت ساقیا
چشمهی رواقِ می را نحل بگشا سوی عیش
تا ز چشمه مَی شود هر چشم و چارَت ساقیا
عقلِ نامحرم برون ران تو ز خلوت زان شراب
تا نماید آن صنم رخسارِ نارت ساقیا
بیخودی از می بگیر و از خودی رو برکنار
تا بگیرد در کنارِ خویش یارت ساقیا
تو شَوی از دست، بینی عیشِ خود را بر کنار
چون بگیرد در برِ سیمین کنارت ساقیا
گاه تو گیری به بر در یار را از بیخودی
چونک بیخودتر شدی گیرد کنارت ساقیا
از میِ تبریز گردانکن پیاپی رطلها
تا بِبُرّد تارهای چنگِ عارت ساقیا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ساقی (مروج می و خوشی) میگوید تا به او خدمت کند و بادهای بدهد که عقل و اندیشهاش را آزاد کند. او خواهان این است که با نوشیدن می، مشکلات و خارهای زندگی را فراموش کرده و به جشن و سرور بپردازد. شاعر از ساقی میخواهد که جام را مانند طاووس پرنده در باغ بگرداند تا زندگیاش رنگ و بویی تازه بگیرد. او به این نکته اشاره میکند که باید از عقل و خودپرستی فاصله بگیرد تا بتواند به لذت واقعی دست یابد و یار خود را در آغوش بگیرد. در نهایت، شاعر به ساقی سفارش میکند که هر چه بیشتر میریزد، زندگی و شادی او را پررنگتر کند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بگو چرا این همه در یاد تو، که به شمس حق و دین خدمت میکند، اهمیت دارد و این بادهای که به ما میدهی، چه خاصیتی دارد؟
هوش مصنوعی: ای ساقی زیبا رو، بیا و از شراب به ما بده تا این عقل پریشان و آشفته ما را از این خار و خاری که به آن گرفتار شدهایم، رهایی بخشد. بگذار همه گلها و زیباییها دوباره شکوفا شوند.
هوش مصنوعی: بشر، جامی که مانند طاووس زیبایی دارد را به دور باغ خوشگذرانی بچرخان. تا این نوشیدنی، مانند طاووس زیبا و شگفتانگیز شود و به زهر و دردها پایان دهد، ای ساقی!
هوش مصنوعی: کارها و مشغلههایت را کنار بگذار و مشغول نوشیدن می باش. این کار را ادامه بده و از نغنای زندگی لذت ببر تا زمان و اتفاقات خوب به تو برسند، ای ساقی!
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو در مقام عزّت و احترام هستی، در قید و بند عشق تو از سختیها رهایی پیدا میکنم، ای ساقی! تو که خاکی و بیارزش هستی.
«تا ز چشمه» یعنی تا از سرچشمه، هر چشم و چار یعنی هر چهارچشمهات (منظور چهار چشمهی بهشتی است) مصرع دوم یعنی: تا هر چهار چشمهات از سرچشمه شراب شود
هوش مصنوعی: عقل و خرد ناپسند را از محل خلوت خود دور کن تا آن شراب درخشنده، چهره دلربا و زیبای معشوقت را به نمایش بگذارد، ای ساقی.
هوش مصنوعی: از بیخود بودن جرعهای بنوش و از خودخواهی دور شو، تا محبوبت در کنار تو باشد ای ساقی.
تو از دست میروی سپس عیشِ خود را در کنارت میبینی ...
هوش مصنوعی: گاهی تو یار را در آغوش میگیری و وقتی در بیخبری غرق میشوی، چنان در این احساس غوطهور میشوی که میخواهی نوشیدنی بیاوری و در کنار تو بنوشی.
هوش مصنوعی: ساقی، مدام از شراب تبریز برای ما بریز تا با نوشیدن آن غم و اندوه را فراموش کنیم و شادی را به زندگیمان بازگردانیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.