بخش ۱۳۷ - رجوع کردن به قصهٔ پروردن حق تعالی نمرود را بیواسطهٔ مادر و دایه در طفلی
حاصل آن روضه چو باغ عارفان
از سموم صرصر آمد در امان
یک پلنگی طفلکان نو زاده بود
گفتم او را شیر ده طاعت نمود
پس بدادش شیر و خدمتهاش کرد
تا که بالغ گشت و زفت و شیرمرد
چون فطامش شد بگفتم با پری
تا در آموزید نطق و داوری
پرورش دادم مر او را زان چمن
کی بگفت اندر بگنجد فن من
داده من ایوب را مهر پدر
بهر مهمانی کرمان بیضرر
داده کرمان را برو مهر ولد
بر پدر من اینت قدرت اینت ید
مادران را داب من آموختم
چون بود لطفی که من افروختم
صد عنایت کردم و صد رابطه
تا ببیند لطف من بیواسطه
تا نباشد از سبب در کشمکش
تا بود هر استعانت از منش
ورنه تا خود هیچ عذری نبودش
شکوتی نبود ز هر یار بدش
این حضانه دید با صد رابطه
که بپروردم ورا بیواسطه
شکر او آن بود ای بندهٔ جلیل
که شد او نمرود و سوزندهٔ خلیل
همچنان کین شاهزاده شکر شاه
کرد استکبار و استکثار جاه
که چرا من تابع غیری شوم
چونک صاحب ملک و اقبال نوم
لطفهای شه که ذکر آن گذشت
از تجبر بر دلش پوشیده گشت
همچنان نمرود آن الطاف را
زیر پا بنهاد از جهل و عمی
این زمان کافر شد و ره میزند
کبر و دعوی خدایی میکند
رفته سوی آسمان با جلال
با سه کرکس تا کند با من قتال
صد هزاران طفل بیتلویم را
کشته تا یابد وی ابراهیم را
که منجم گفته کاندر حکم سال
زاد خواهد دشمنی بهر قتال
هین بکن در دفع آن خصم احتیاط
هر که میزایید میکشت از خباط
کوری او رست طفل وحی کش
ماند خونهای دگر در گردنش
از پدر یابید آن ملک ای عجب
تا غرورش داد ظلمات نسب
دیگران را گر ام و اب شد حجیب
او ز ما یابید گوهرها به جیب
گرگ درندهست نفس بد یقین
چه بهانه مینهی بر هر قرین
در ضلالت هست صد کل را کله
نفس زشت کفرناک پر سفه
زین سبب میگویم این بندهٔ فقیر
سلسله از گردن سگ برمگیر
گر معلم گشت این سگ هم سگست
باش ذلت نفسه کو بدرگست
فرض میآری به جا گر طایفی
بر سهیلی چون ادیم طایفی
تا سهیلت وا خرد از شر پوست
تا شوی چون موزهای همپای دوست
جمله قرآن شرح خبث نفسهاست
بنگر اندر مصحف آن چشمت کجاست
ذکر نفس عادیان کالت بیافت
در قتال انبیا مو میشکافت
قرن قرن از شوم نفس بیادب
ناگهان اندر جهان میزد لهب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف داستانی از رشد و پرورش یک جوان پرداخته است که در شرایط سخت و دشمنیهای بسیاری بزرگ میشود. شاعر از فرآیند تربیت و آموزش او صحبت میکند و به خوبی تلاش میکند تا او را از موانع برهاند و به مقام بالغی برساند. در ادامه، شاعر به خطراتی که این فرد در آینده با آنها روبرو میشود اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه کبر و غرور میتواند منجر به فساد و سقوط او شود. در نهایت، این متن به بررسی نفس و تأثیرات منفی آن بر روی انسانها میپردازد و به اهمیت تقوا و پرهیز از خودخواهی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: نتیجه آن باغی که در دل عارفان است، از تندبادهای سخت و زیانبار در امان مانده است.
هوش مصنوعی: یک پلنگی بچههای تازه به دنیا آمدهای داشت. گفتم او را به شیرسردی جزا بدهید.
هوش مصنوعی: پس به او شیری داد و به او خدمت کرد تا بزرگ شد و مردی نیرومند شد.
هوش مصنوعی: زمانی که او بزرگ شد، به یک پری گفتم تا به او سخن گفتن و قضاوت کردن را آموزش دهد.
هوش مصنوعی: من او را در این چمن پرورش دادم، اما نمیدانم چگونه میتواند در هنر من جا بگیرد.
هوش مصنوعی: پدر برای ایوب محبت و هدیهای فرستاده که مناسب مهمانی در کرمان است و بدون خطر و ضرر است.
هوش مصنوعی: کرمان به من هدیه داده شده و تو ای مهر، بر پدر من تاثیر میگذاری. این قدرت و توانایی توست.
هوش مصنوعی: من به مادران آموختم که چگونه باید رفتار کنند، زیرا من از لطف و محبت خود به آنها آموزش دادم.
هوش مصنوعی: من به او توجه و محبتهای زیادی کردم و تلاش کردم تا او بدون هیچ واسطهای رحمت و محبت من را ببیند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دلایل و عوامل در ایجاد نزاع حضور نداشته باشند، هیچ کمکی از درون انسان به میان نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر به خود شخص هیچ دلیلی برای شکایت نداشت، پس از هر دوستی نیز ناراحتی نداشت.
هوش مصنوعی: من این موضوع را با تمام جزئیات و ارتباطاتی که داشتم مشاهده کردم و آن را بدون هیچ واسطهای پرورش دادم.
هوش مصنوعی: شکر خداوند این است که ای بنده بزرگ، او سبب شد تا نمرود به سزای خود برسد و خلیل (ابراهیم) از آتش رهایی یابد.
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید و ستایش از یک شاهزاده اشاره دارد که با داشتن زیبایی و مقام، در کمال عظمت و بزرگمنشی قرار دارد. او به خاطر مقام و کارت خود، از خودخواهی و جستجوی قدرت فاصله گرفته و به صورت متواضعانه عمل میکند.
هوش مصنوعی: چرا باید به کسی جز خودم وابسته شوم، وقتی که من صاحب سرنوشت و خوشبختیام؟
هوش مصنوعی: فقدان محبتهای شاه، که یادآور آنها شدیم، باعث شد که دلش از سرسختی و غرور پنهان بماند.
هوش مصنوعی: نمرود، با جهل و نادانی خود، نعمتها و لطفهایی که به او داده شده بود را نادیده گرفت و زیر پا گذاشت.
هوش مصنوعی: این روزها فردی که کافر و بیاعتقاد است، به خود میبالد و به طور برتریجویانه ادعای خداوندی میکند.
هوش مصنوعی: به آسمان رفته است، با شکوه و با سه پرنده، تا با من درگیر شود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی به خاطر رسیدن به هدف خود، تعداد زیادی از افراد بیگناه را قربانی کرده است تا بتواند به مقصودش برسد. او به دنبال دستیابی به چیزی بزرگ و ارزشمند است، مشابه داستان ابراهیم که تلاش کرد تا به مقام والایی برسد، اما در این مسیر از آسیب رساندن به دیگران نیز دریغ نکرده است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که یک منجم پیشبینی کرده است که در سال آینده، دشمنی به وجود خواهد آمد و جنگ و قتال به وقوع خواهد پیوست.
هوش مصنوعی: هشدار بده به خود که در برابر آن دشمن احتیاط کنی، زیرا هر کسی که به دنیا میآید، از بدیها و آلودگیها آسیب میبیند و در معرض خطر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: کوری او یعنی اینکه در واقع نمیتواند حقیقت را ببیند و همچون کودکی که تحت سرپرستی وحی الهی قرار دارد، به مانند کسی است که به اشتباه به مسیری نادرست گام گذاشته و بار دیگر، مشکلات و اشتباهات دیگران بر دوش او سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: عجب اینکه از پدر چیزی را گرفت، در حالی که از نیاکان خود در تاریکی غرور دارد.
هوش مصنوعی: اگر دیگران از جوانب مختلف به ما بیاعتنایی کنند و ما را نادیده بگیرند، او از ما چیزهای باارزش و گرانبها را به دست خواهد آورد.
هوش مصنوعی: در اینجا به خطر و تهدیدی اشاره میشود که در درون انسان وجود دارد. شخص به خود میگوید که اگر نفس بد (غیرسالم و منفی) وجود داشته باشد، چه دلیلی برای توجیه رفتارهای ناپسند خود پیدا میکند؟ به عبارتی دیگر، حتی اگر زمینه برای اشتباهات و ناپسندیها وجود نداشته باشد، باز هم نمیتوان بهانهای برای توجیه آنها آورد.
هوش مصنوعی: در کجراهی و گمراهی، بسیاری از انسانها به دلیل نفس زشت و افکار نادرست خود دچار گمراهی و نادانی میشوند.
هوش مصنوعی: به همین دلیل میگویم ای بندهٔ فقیر، این رشته را از گردن سگ برنگیر.
هوش مصنوعی: اگر این سگ معلم شود، باز هم سگ است و پستی نفس او بیانگر این است که او به تربیت و آموزش نپرداخته است.
هوش مصنوعی: اگر فرض کنی وجود یک طایفه در جای خود به اندازهٔ طایفهای دیگر اهمیت دارد، مثل اینکه یک طایفه بر سر میزی نشسته باشد، به همین ترتیب قابلیت و تواناییهای هر طایفه نیز میتواند به اندازهٔ اهمیت آن باشد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو با وجود خودت و با عقل و فهمت از مشکلات و رنجها دور هستی، میتوانی مثل یک موزهی زیبا و با ارزش در کنار دوستت قرار بگیری.
هوش مصنوعی: تمامی قرآن توضیحی بر بدیهای درون انسانهاست، پس نگاه کن در نوشته آن، دیدگانت کجا معطوف است.
هوش مصنوعی: ذکر نفس معمولیها مانند تلاشی است که در نبردهای پیامبران باعث جرقهای میشود.
هوش مصنوعی: در یک دورهی طولانی، ناگهان صدا و اثر منفی یک شخص نامناسب در جهان به وضوح دیده شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.