بخش ۷۰ - جواب آمدن کی آنک نظر او بر اسباب و مرض و زخم تیغ نیاید بر کار تو عزرائیل هم نیاید کی تو هم سببی اگر چه مخفیتری از آن سببها و بود کی بر آن رنجور مخفی نباشد کی و هو اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون
گفت یزدان آنک باشد اصل دان
پس ترا کی بیند او اندر میان
گرچه خویش از عامه پنهان کردهای
پیش روشندیدگان هم پردهای
وانک ایشان را شکر باشد اجل
چون نظرشان مست باشد در دول
تلخ نبود پیش ایشان مرگ تن
چون روند از چاه و زندان در چمن
وا رهیدند از جهان پیچپیچ
کس نگرید بر فوات هیچ هیچ
برج زندان را شکست ارکانیی
هیچ ازو رنجد دل زندانیی
کای دریغ این سنگ مرمر را شکست
تا روان و جان ما از حبس رست
آن رخام خوب و آن سنگ شریف
برج زندان را بهی بود و الیف
چون شکستش تا که زندانی برست
دست او در جرم این باید شکست
هیچ زندانی نگوید این فشار
جز کسی کز حبس آرندش به دار
تلخ کی باشد کسی را کش برند
از میان زهر ماران سوی قند
جان مجرد گشته از غوغای تن
میپرد با پر دل بیپای تن
همچو زندانی چه که اندر شبان
خسپد و بیند به خواب او گلستان
گوید ای یزدان مرا در تن مبر
تا درین گلشن کنم من کر و فر
گویدش یزدان دعا شد مستجاب
وا مرو والله اعلم بالصواب
این چنین خوابی ببین چون خوش بود
مرگ نادیده به جنت در رود
هیچ او حسرت خورد بر انتباه
بر تن با سلسله در قعر چاه
مؤمنی آخر در آ در صف رزم
که ترا بر آسمان بودست بزم
بر امید راه بالا کن قیام
همچو شمعی پیش محراب ای غلام
اشک میبار و همیسوز از طلب
همچو شمع سر بریده جمله شب
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
دم به دم بر آسمان میدار امید
در هوای آسمان رقصان چو بید
دم به دم از آسمان میآیدت
آب و آتش رزق میافزایدت
گر ترا آنجا برد نبود عجب
منگر اندر عجز و بنگر در طلب
کین طلب در تو گروگان خداست
زانک هر طالب به مطلوبی سزاست
جهد کن تا این طلب افزون شود
تا دلت زین چاه تن بیرون شود
خلق گوید مرد مسکین آن فلان
تو بگویی زندهام ای غافلان
گر تن من همچو تنها خفته است
هشت جنت در دلم بشکفته است
جان چو خفته در گل و نسرین بود
چه غمست ار تن در آن سرگین بود
جان خفته چه خبر دارد ز تن
کو به گلشن خفت یا در گولخن
میزند جان در جهان آبگون
نعره یا لیت قومی یعلمون
گر نخواهد زیست جان بی این بدن
پس فلک ایوان کی خواهد بدن
گر نخواهد بی بدن جان تو زیست
فی السماء رزقکم روزی کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مفهوم وجود خدا و رابطه او با انسانها میپردازد. او میگوید که خداوند به همه چیز آگاه است و حتی اگر انسانها خود را از دیگران پنهان کنند، خدا از درون آنها خبر دارد. شاعر به مرگ و رهایی از زندان جسم اشاره میکند و بیان میکند که مرگ برای مؤمنان تلخ نیست، بلکه آنها با آزادی روح و جان خود را از قید و بندها رها میبینند. همچنین، او بر این نکته تأکید میکند که انسانهای مؤمن باید به امید و تلاش ادامه دهند و از طلب خود ناامید نشوند، زیرا خواستهها و آرزوهایشان در نزد خدا محفوظ است. در نهایت، شاعر به زیبایی زندگی روحانی و دنیاهای برتر اشاره میکند و میگوید که جان انسان، حتی در برای قید جسم، همچنان در جستجوی بالاترین عوالم و جنتها است.
هوش مصنوعی: خداوند میگوید که آنچه اصل و بنیاد است، وجود دارد. حالا تو چگونه میتوانی او را در بین سایر چیزها ببینی؟
هوش مصنوعی: هرچند که خودت را از مردم عادی پنهان کردهای، اما هنوز هم در برابر رؤیتکنندگان واقعی، یک پرده وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر آنان از دنیا راضی باشند، زمانی که به خوشیها و لذتها مشغولاند، مرگ برایشان سپاسگزاری دارد.
هوش مصنوعی: مرگ جسم برای آنها تلخ نیست، زیرا وقتی از چاه و زندان آزاد میشوند، به باغ میروند.
هوش مصنوعی: آنها از دنیای پیچیده و پر از مشکلات رها شدند و هیچکس بر نبودن هیچ چیزی گریه نکرد.
هوش مصنوعی: اگر دیوار زندان را هم بشکنند، اما دل زندانی همچنان رنجیده باشد، فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: ای کاش این سنگ مرمر نمیشکست تا جان و روح ما از بند آزادی یابند.
هوش مصنوعی: رخام زیبا و سنگ باارزش نمیتوانند در زندان به کار آیند و از الیف (که نمادی از زیبایی و بزرگمنشی است) بیبهری دارند.
هوش مصنوعی: وقتی که شخصی به خاطر خطایی محبوس میشود، باید دلایل و انگیزههای او را در نظر گرفت و فهمید که چرا به این وضعیت دچار شده است. این شکست و ناکامی او باید به عنوان فرصتی برای اصلاح و تغییر نگاه شود.
هوش مصنوعی: هیچ زندانی نمیگوید که این فشار دردناک است، مگر کسی که او را از زندان به دار آویزان کردهاند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند تلخی را تحمل کند اگر از میان زهر مارها به سوی شیرینی قند کشیده شود.
هوش مصنوعی: روح آزاد از هیاهوی جسم جدا شده و با دل بزرگ و بیپایانی خود به آسمان میپرد.
هوش مصنوعی: مانند زندانی که در شب میخوابد و در خواب خود باغی زیبا میبیند.
هوش مصنوعی: خداوند، به من زندگی و وجودم را در جسم نبر تا بتوانم در این باغ، اثرگذار و مهم باشم.
هوش مصنوعی: او میگوید که خداوند دعا را مستجاب کرده است، پس نروید، و خداوند داناتر به حقیقت است.
هوش مصنوعی: وقتی که خوابی شیرین را ببینی، اگر مرگ را نادیده بگیری، به بهشت خواهی رفت.
هوش مصنوعی: او هیچ وقت بر این که در دنیای مادی با زنجیرهایی در عمق چاه گرفتار شده حسرت نمیخورد.
هوش مصنوعی: مؤمنی در پایان کار به میدان نبرد میآید که تو را در آسمانها، در جشنی بزرگ و شگفت، میبیند.
هوش مصنوعی: با امید به سمت بالا حرکت کن، همانند شمعی که در مقابل محراب درخششی دارد، ای جوان.
هوش مصنوعی: در دل یا جان او اشکها میریزد و به خاطر آرزوهایش میسوزد، همچنان که شمعی که سر آن بریده شده، در تمام طول شب میسوزد.
هوش مصنوعی: از غذا و نوشیدنی خود دست بکش و به سوی سفره آسمانی شتافت کن.
هوش مصنوعی: هر لحظه به آسمان امید دارم، در هوایی شاد و رقصان مانند بید.
هوش مصنوعی: هر لحظه از آسمان برایت نعمتها و روزیهایی میرسد که زندگیات را غنیتر میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو به آنجا نروی، جای تعجبی نیست، پس به ناتوانی خود نیندیش و به جستجو و خواستهات نگاه کن.
هوش مصنوعی: در تو خواستهای وجود دارد که به خداوند تعلق دارد، زیرا هر کسی که چیزی را طلب میکند، به هدف خود خواهد رسید.
هوش مصنوعی: تلاش کن تا خواستهات بیشتر شود، تا دلت از بند و محبوس تن آزاد گردد.
هوش مصنوعی: مردمی که نمیشناسند و توجهی به حال او ندارند، میگویند که او فردی بیچاره و ضعیف است. در حالی که او در دل خود احساس زنده بودن و نشاط میکند و آرزو دارد دیگران هم این را درک کنند.
هوش مصنوعی: اگرچه بدن من مانند دیگران خوابیده است، ولی در درونم هشت بهشت شکوفا شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر روح در آرامش و زیبایی گل و نسرین باشد، چه اهمیتی دارد که جسم در چنین کثافت و پلیدی باشد؟
هوش مصنوعی: روحی که در خواب است چطور میتواند از وضعیت بدن آگاه باشد؟ آیا او در باغی خوابیده یا در جایی دیگر؟
هوش مصنوعی: در این دنیا، جان انسان مثل آب شفاف به صدا در میآید و فریاد میزند که ای کاش قومی باشند که علم و آگاهی داشته باشند.
هوش مصنوعی: اگر جان نتواند بدون این بدن زندگی کند، پس ای فلک، بدن کی خواهد بود؟
هوش مصنوعی: اگر جان تو بدون وجود جسم نتواند زندگی کند، پس روزی شما در آسمان چه کسی خواهد بود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.