چونک صوفی بر نشست و شد روان
رو در افتادن گرفت او هر زمان
هر زمانش خلق بر میداشتند
جمله رنجورش همیپنداشتند
آن یکی گوشش همیپیچید سخت
وان دگر در زیر کامش جست لخت
وان دگر در نعل او میجست سنگ
وان دگر در چشم او میدید زنگ
باز میگفتند ای شیخ این ز چیست
دی نمیگفتی که شکر این خر قویست
گفت آن خر کو بشب لا حول خورد
جز بدین شیوه نداند راه کرد
چونک قوت خر به شب لا حول بود
شب مسبح بود و روز اندر سجود
آدمی خوارند اغلب مردمان
از سلام علیکشان کم جو امان
خانهٔ دیوست دلهای همه
کم پذیر از دیومردم دمدمه
از دم دیو آنک او لا حول خورد
همچو آن خر در سر آید در نبرد
هر که در دنیا خورد تلبیس دیو
وز عدو دوسترو تعظیم و ریو
در ره اسلام و بر پول صراط
در سر آید همچو آن خر از خباط
عشوههای یار بد منیوش هین
دام بین ایمن مرو تو بر زمین
صد هزار ابلیس لا حول آر بین
آدما ابلیس را در مار بین
دم دهد گوید ترا ای جان و دوست
تا چو قصابی کشد از دوست پوست
دم دهد تا پوستت بیرون کشد
وای او کز دشمنان افیون چشد
سر نهد بر پای تو قصابوار
دم دهد تا خونت ریزد زار زار
همچو شیری صید خود را خویش کن
ترک عشوهٔ اجنبی و خویش کن
همچو خادم دان مراعات خسان
بیکسی بهتر ز عشوهٔ ناکسان
در زمین مردمان خانه مکن
کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه تن خاکی تو
کز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین میدهی
جوهر خود را نبینی فربهی
گر میان مُشک تن را جا شود
روز مردن گَند او پیدا شود
مُشک را بر تن مزن، بر دل بمال
مُشک چهبْوَد نام پاک ذوالجلال
آن منافق مُشک بر تن مینهد
روح را در قعر گُلخَن مینهد
بر زبان نام حق و، در جان او
گَندها از فکر بی ایمان او
ذکر با او همچو سبزهٔ گلخنست
بر سر مبرز گلست و سوسنست
آن نبات آنجا یقین عاریتست
جای آن گل مجلسست و عشرتست
طیبات آید به سوی طیبین
للخبیثین الخبیثات است هین
کین مدار؛ آنها که از کین گمرهند
گورشان پهلوی کینداران نهند
اصل کینه دوزخست و کین تو
جزو آن کلست و خصم دین تو
چون تو جزو دوزخی پس هوش دار
جزو سوی کل خود گیرد قرار
ور تو جزو جنتی ای نامدار
عیش تو باشد ز جنت پایدار
تلخ با تلخان یقین ملحق شود
کی دم باطل قرین حق شود
ای برادر تو همان اندیشهای
ما بقی تو استخوان و ریشهای
گر گُلَست اندیشهٔ تو، گلشنی
وَر بُوَد خاری، تو هیمهٔ گُلخَنی
گر گلابی، بر سر جیبت زنند
ور تو چون بولی، برونت افکنند
طبلهها در پیش عطاران ببین
جنس را با جنس خود کرده قرین
جنسها با جنسها آمیخته
زین تجانس زینتی انگیخته
گر در آمیزند عود و شِکّرش
برگزیند یکیک از یکدیگرش
طبلهها بشکست و جانها ریختند
نیک و بد درهمدگر آمیختند
حق فرستاد انبیا را با ورق
تا گزید این دانهها را بر طبق
پیش از ایشان ما همه یکسان بُدیم
کَس ندانستی که ما نیک و بدیم
قلب و نیکو در جهان بودی روان
چون همه شب بود و ما چون شبروان
تا بر آمد آفتاب انبیا
گفت ای غش دور شو، صافی بیا
چشم داند فرق کردن رنگ را
چشم داند لعل را و سنگ را
چشم داند گوهر و خاشاک را
چشم را زان میخلد خاشاکها
دشمن روزند این قلابکان
عاشق روزند آن زرهای کان
زانک روزست آینهٔ تعریف او
تا ببیند اشرفی تشریف او
حق قیامت را لقب زان روز کرد
روز بنماید جمال سرخ و زرد
پس حقیقت روز سر اولیاست
روز پیش ماهشان چون سایههاست
عکس راز مرد حق دانید روز
عکس ستاریش شام چشمدوز
زان سبب فرمود یزدان والضحی
والضحی نور ضمیر مصطفی
قول دیگر کین ضحی را خواست دوست
هم برای آنک این هم عکس اوست
ورنه بر فانی قسم گفتن خطاست
خود فنا چه لایق گفت خداست
از خلیلی لا احب الافلین
پس فنا چون خواست رب العالمین
لا احب افلین گفت آن خلیل
کی فنا خواهد ازین رب جلیل
باز واللیل است ستاری او
وان تن خاکی زنگاری او
آفتابش چون برآمد زان فلک
با شب تن گفت هین ما ودعک
وصل پیدا گشت از عین بلا
زان حلاوت شد عبارت ما قلی
هر عبارت خود نشان حالتیست
حال چون دست و عبارت آلتیست
آلت زرگر به دست کفشگر
همچو دانهٔ کشت کرده ریگ در
و آلت اِسکاف پیش برزگر
پیش سگ کَه، استخوان در پیش خر
بود انا الحق در لب منصور نور
بود انا الله در لب فرعون زور
شد عصا اندر کف موسی گوا
شد عصا اندر کف ساحر هبا
زین سبب عیسی بدان همراه خود
در نیاموزید آن اسم صمد
کو نداند نقص بر آلت نهد
سنگ بر گل زن تو آتش کی جهد
دست و آلت همچو سنگ و آهنست
جفت باید جفت شرط زادنست
آنک بی جفتست و بی آلت یکیست
در عدد شکست و آن یک بیشکیست
آنک دو گفت و سه گفت و بیش ازین
متفق باشند در واحد یقین
احولی چون دفع شد یکسان شوند
دو سه گویان هم یکی گویان شوند
گر یکی گویی تو در میدان او
گرد بر میگرد از چوگان او
گوی آنگه راست و بی نقصان شود
کو ز زخم دست شه رقصان شود
گوش دار ای احول اینها را بهوش
داروی دیده بکش از راه گوش
پس کلام پاک در دلهای کور
مینپاید میرود تا اصل نور
وان فسون دیو در دلهای کژ
میرود چون کفش کژ در پای کژ
گرچه حکمت را به تکرار آوری
چون تو نااهلی شود از تو بری
ورچه بنویسی نشانش میکنی
ورچه میلافی بیانش میکنی
او ز تو رو در کشد ای پر ستیز
بندها را بگسلد وز تو گریز
ور نخوانی و ببیند سوز تو
علم باشد مرغ دستآموز تو
او نپاید پیش هر نااوستا
همچو طاووسی به خانهٔ روستا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بحث در مورد حال و اوصاف صوفیان و خطرات ناشی از خودفریبی و وسوسههای شیطانی میپردازد. در آن به تشبیهات مختلفی اشاره شده که صوفی را به یک خر تشبیه میکند که در شب، بر اثر نادانی و غفلت نمیداند کجا میرود. نصیحتهایی برای دوری از اغوای دنیا و شناخت ذات حق و پاکی درون وجود دارد، همچنین بر اهمیت نیکاندیشی و دوری از خیانت و نفاق تأکید شده است. در نهایت، به این نکته اشاره میشود که انسان باید در اندیشههای خود دقیق باشد و هر چه به باطن خود نیکو کند، به همان میزان به آرامش و حقیقت نزدیکتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی صوفی نشسته و سرش را به آرامی به سمت پایین خم کرده، هر لحظه در حال غرق شدن و افتادن است.
هوش مصنوعی: هرگاه مردم او را برمیداشتند، همه او را رنجور میپنداشتند.
هوش مصنوعی: یکی از آنها گوشش به شدت درد میکرد و دیگری در زیر دندانش، چیزی را با دقت جستجو میکرد.
هوش مصنوعی: یکی در تلاش است تا سنگی را از نعل اسب بیرون بیاورد، و دیگری در چشم او، نشانهای از زنگار و کثیفی میبیند.
هوش مصنوعی: باز میگفتند ای شیخ این موضوع چیست؟ دی دیگر نمیگفتی که دلیلش این است که شیرینی این شکر به خاطر این است که این خر نیرومند است.
هوش مصنوعی: خر گفت: آن کسی که از شب به صبح میرسد، جز به این شیوه نمیتواند راه برود.
هوش مصنوعی: وقتی که نیروی خر در شب نمیباشد، شب به حالت ذکر و عبادت است و روز در حال سجده کردن میگذرد.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم به خاطر سلام و احوالپرسی کماهمیت هستند و این باعث میشود که ارزش واقعی آدمها کاهش یابد.
هوش مصنوعی: خانهٔ دیو، جایی است که دلهای مردم به آنجا راه ندارد و از وجود دیو دلگیر و ناراحتاند.
هوش مصنوعی: دیو که قدرتی بزرگ و غیرقابل کنترل دارد، مانند آنکه خری از شدت ضربه به سرش میخورد، در میدان نبرد به انسانها آسیب میزند و نمیتوان از آن جلوگیری کرد.
هوش مصنوعی: هر کس که در دنیا به فریب و نیرنگ شیطان بیفتد، و از دشمنی که به ظاهر دوستنما است، ستایش و احترام کند، در حقیقت در اشتباه است.
هوش مصنوعی: در راه اسلام و بر مسیر مستقیم، ممکن است همچون الاغی به چالشها و مشکلات برخورد کند.
هوش مصنوعی: به تو هشدار میدهم که فریب زیباییهای معشوق را نخور، زیرا این وسوسهها میتواند تو را به خطر بیندازد. از زمین و دنیای مادی دور باش و به دنبال آرامش واقعی باش.
هوش مصنوعی: به تعداد بسیار زیادی از انسانها که به شیطنت و بدی تمایل دارند، اشاره میشود. در اینجا، به طور خاص، به این نکته پرداخته میشود که اگرچه ممکن است انسانها مانند ابلیس عمل کنند، اما در واقع، شیطانی که به آن فکر میشود، در وجود آنها نهفته است و مانند یک مار در کمین است.
هوش مصنوعی: جان و دوست، با هم همواره در حال گفتگو و ابراز محبتاند. اما وقتی که در سختی و جدایی قرار میگیرند، شرایط به گونهای میشود که باید از یکدیگر جدا شوند، مشابه به قصابی که گوشت را از پوست جدا میکند.
هوش مصنوعی: به او فرصت بده تا به روشنی تمام وجودت را نمایان کند، وای بر تو که از دشمنان افسردگی و فریب میچشی.
هوش مصنوعی: سر خود را بر پای تو میگذارد و مانند قصاب برای تو زاری میکند تا خونت به طور بیوقفه بریزد.
هوش مصنوعی: مانند شیری، شکار خود را به دست بیاور و از فریبها و چشمههای بیگانه دوری کن و به خودت توجه کن.
هوش مصنوعی: مانند یک خدمتکار، به نیازهای افراد بیکسی توجه کن، زیرا این کار بهتر از فریب و نیرنگهای افراد ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: در دنیای انسانها، به کار خودت برس و در کار دیگران دخالت نکن.
هوش مصنوعی: کیست که نسبت به تو بیاحساس است، همانگونه که غمها و دردهای تو به خاطر اوست؟
هوش مصنوعی: زمانی که تو از لذتهای مادی و خودپروری غافل میمانی، نمیتوانی حقیقت وجودی و ویژگیهای درونیات را ببینی و بشناسی.
هوش مصنوعی: اگر در میان عطر و خوشبوئی تن انسانی قرار گیرد، در روز مرگ او بوی زشتیاش نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: عطر را بر بدن نزن، بلکه بر دل خود بمال. عطر چگونه است وقتی نام پاک خداوند بزرگ را در دل داری.
هوش مصنوعی: منافق عطر خوشی به خود میزند، اما روحش در عمق کثافت و انحطاط قرار دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی ممکن است در سخنانش از خدا و حق سخن بگوید، اما در درونش ناپاکیها و افکار ناامیدکننده و شرکتدیدهای وجود دارد که نشاندهنده عدم ایمان واقعیاش است.
هوش مصنوعی: ذکر او مانند سبزهای است که در کنار گلها و گیاهان زیبا رشد کرده است. این یادآوری، شادابی و لطافت خاصی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: آن گیاه در این مکان فقط به صورت موقتی و به امانت قرار داده شده است؛ زیرا اینجا محل حضور گل و شادی و خوشگذرانی است.
هوش مصنوعی: خوبیها و چیزهای پاک به سمت افراد خوب و پاک میروند، و برعکس، چیزهای ناپاک هم به سمت افراد ناپاک میروند. بنابراین، باید هوشیار باشیم.
هوش مصنوعی: کینه را در دل نگهدار؛ زیرا کسانی که به خاطر کینه دچار سردرگمی هستند، در نهایت در کنار کسانی که کینه دارند، قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: کینه و دشمنی ناشی از جهنم است و کینهای که تو داری بخشی از آن کل است و به عنوان دشمن دین تو محسوب میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو بخشی از دوزخ هستی، پس هوشیار باش؛ زیرا جزو کلیت وجود تو در جای خود آرام میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر تو از اهل بهشتی، زندگیات مانند بهشت همیشگی خواهد بود.
هوش مصنوعی: چیزهای تلخ و ناگوار حتمی با یکدیگر در ارتباط هستند و نمیتوان انتظار داشت که چیز نادرستی با حقیقت همراه شود.
هوش مصنوعی: ای برادر، تو همان تفکر و اندیشهای که در درونت وجود دارد، باقیماندهی تو فقط جسم و ظاهر است.
هوش مصنوعی: اگر فکرهای تو مانند گل باشد، باغی سرسبز خواهی داشت؛ اما اگر خُلق و خوی تو مانند خار باشد، فقط آتش مِیسوزی به بار خواهد آورد.
هوش مصنوعی: اگر خام و بیارزش باشی، به تو بیاحترامی میکنند و در معرض خطر میاندازند، اما اگر ارزشمند و با ارزش باشی، به تو توجه و احترام میگذارند.
هوش مصنوعی: ببین که در مقابل عطاران، عطرها چگونه با هم جفت و جور شدهاند.
هوش مصنوعی: اجناس و عناصر مختلف با یکدیگر ترکیب شدهاند و این ترکیب باعث ایجاد زیبایی و زینت شده است.
هوش مصنوعی: اگر عود و شکر با هم ترکیب شوند، هر کدام به تنهایی انتخاب میشود و از دیگری جدا میگردد.
هوش مصنوعی: طبلها شکسته شد و روحها فرو ریختند، خوب و بد با هم در هم آمیخته شدند.
هوش مصنوعی: خدا پیامبران را فرستاد تا انسانها را با رسالتهای خود آشنا کنند و از میان آنان بهترینها را انتخاب کند.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه آنها به وجود بیایند، همه ما مشابه و یکسان بودیم و هیچکس نمیدانست که ما چه خوب یا بد هستیم.
هوش مصنوعی: قلب نیکو در دنیا همیشه زنده است، مانند شب که گذرانده میشود و ما نیز مانند کسانی هستیم که در شب حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: زمانی که آفتاب نور خود را منتشر کرد، پیامبران اعلام کردند که ای غش و ناپاکی، دور شو و پاکی و صفا بیا.
هوش مصنوعی: چشم میتواند بین رنگها تمایز قائل شود و تشخیص دهد که چه چیزی لعل است و چه چیزی سنگ.
هوش مصنوعی: چشم میتواند ارزش گوهر و زباله را تشخیص دهد، اما گاهی اوقات، به خاطر وجود خاشاکها، دچار خطا میشود و نمیتواند درست ببیند.
هوش مصنوعی: دشمنان در حال حاضر به دشمنی مشغولند و عاشقان در روزهای روشن و پرنور، در جستجوی زر و زینت هستند.
هوش مصنوعی: زیرا روز، همچون آینهای است که ویژگیهای او را به نمایش میگذارد، تا بتواند ارزش و مقام او را مشاهده کند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، این روز به عنوان حقی بزرگ شناخته میشود و به این مناسبت، زیباییهایی از رنگهای سرخ و زرد به نمایش گذاشته میشود.
هوش مصنوعی: حقیقت روز روشنتر از همه چیز است و در مقایسه با ماه، که به نوعی نمایانگر نور و زیبایی است، مثل سایهها به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در روزی که حقیقت نمایان میشود، راز مردان حق مثل ستارهای در آسمان درخشان و قابل دیدن خواهد بود. به همین ترتیب، چیزی که در شب پنهان است، در روز روشن میگردد و به چشمان ما میآید.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، خداوند فرمود: "به روشنی صبح و به روشنی صبح، نور دل پیامبر مصطفی."
هوش مصنوعی: دوست به خاطر عشق و محبتش به ضحی، خواسته است که او نیز مانند خود او باشد و این نشاندهندهی عمق ارتباط و شباهت بین آنهاست.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم درباره فانی (نابود شدنی) قسم بخوریم، در واقع کار نادرستی کردهایم، زیرا خود فنا و زوال، شایستهی قسم خوردن به نام خداوند نیست.
هوش مصنوعی: من از بزرگان و شخصیتهای قابل احترام نیستم که به زوال و نابودی علاقهای داشته باشم؛ زیرا هنگامی که خداوند، سرنوشت یا پایان چیزی را بخواهد، آن چیز نابود میشود.
هوش مصنوعی: من دوست ندارم که ستارهها غروب کنند، پرسید آن دوست از خداوند بزرگ که این کائنات کی از میان خواهد رفت.
هوش مصنوعی: باز شب است و ستارهاش روشن است و این جسم خاکی، رنگ و بوی زنگار دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که آفتاب از افق بالاست و تاریکی شب را کنار میزند، به آسمان میگوید که با تو وداع میکنیم.
هوش مصنوعی: اتصال و پیوندی به وجود آمد که نتیجهاش، طعم شیرینی را به کلام ما بخشید.
هوش مصنوعی: هر جملهای نشاندهنده یک حالت خاص است و چنانچه دست مانند ابزاری برای بیان آن حالت به کار میرود.
هوش مصنوعی: ابزار طلاکاری در دست کفاش مانند دانهای است که در خاک ریگ کاشته شده باشد.
هوش مصنوعی: اگر شخصی در موقعیت خاصی قرار بگیرد و ناتوانی یا ضعف خود را نشان دهد، دیگران ممکن است از آن سوءاستفاده کنند یا به او اهمیتی ندهند. در اینجا، مفهوم کلی این است که در برخی شرایط، رفتار و واکنشهای افراد به ویژگیها یا وضعیت آنها بستگی دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به مقایسه دو شخصیت تاریخی میپردازد. در یک سو، عبارت "انا الحق" را که نشانگر حقیقت و حقگویی است به منصور نسبت میدهد و در سوی دیگر "انا الله" را به فرعون که نمایانگر قدرت و زور است. این تضاد بین حقیقت و سرکشی، نشاندهنده دو رویکرد متفاوت در مواجهه با حقایق زندگی و قدرت است.
هوش مصنوعی: عصای موسی در دستش به نشانه قدرت و معجزهای است، و عصای ساحر هم نشانهٔ ترفند و جادوگری اوست. هر کدام از این عصاها نمایانگر نوعی توانایی و اثرگذاری در شرایط مختلف هستند.
هوش مصنوعی: به همین خاطر، عیسی (علیهالسلام) نتوانست آن نام بزرگ و خاص را با خود به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: کسی که نمیداند، بر ابزار خود عیب میگذارد؛ آیا سنگ بر گل زدن موجب آتش میشود؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که برای تولید نسل و زاد و ولد، باید دو طرف به طور متناسب و مناسب با هم جفت شوند؛ این جفت شدن نیازمند ویژگیهایی است که با یکدیگر هماهنگ باشند.
هوش مصنوعی: آن چیز، بدون همراه و بیاجزا، مانند یک عدد واحد است. اگرچه در ظاهر شکل شکستهای دارد، اما در حقیقت همان یک عدد، به یگانگی خود ثابت و بدون نقص است.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که برخی افراد میتوانند در مورد یک موضوع خاص، توافق و همنظر باشند، حتی اگر در جزئیات مختلفی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. آنها به یک حقیقت واحد و بنیادی دست یافتهاند که برایشان مهمتر از اختلافات جزئی است.
هوش مصنوعی: زمانی که یک مشکل یا نگرانی از بین برود، افرادی که در ابتدا نظرات و حرفهای متفاوتی داشتند، میتوانند به یک نظر مشترک برسند و به نوعی همنظر شوند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در میدان به تو گفت، تو باید دور او بچرخید و از بازی او پیروی کنی.
هوش مصنوعی: هرگاه گوی به درستی و بدون نقص میشود که زخم دست شاه، آن را به رقص درآورد.
هوش مصنوعی: ای احول، به این نکتهها توجه کن و سعی کن با گوشات بیشتر از چشمات ببینی و بشنوی.
هوش مصنوعی: کلام درست و خالص در دل افرادی که نمیتوانند ببینند، نمیتواند دوام بیاورد و در نهایت به حقیقتی روشن میرسد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تأثیرات منفی و مضر میتواند به راحتی بر دلها و افکار افراد دارای نقص یا کجروی نفوذ کند، همانطور که یک کفش نادرست و غیرمتناسب میتواند باعث زحمت و ناراحتی شود.
هوش مصنوعی: هرچند که میتوانی حکمت را بارها تکرار کنی، اما اگر خودت درک کافی نداشته باشی، از تو دور خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر چیزی بنویسی، آن را نشان میدهی و اگر بخواهی دربارهاش صحبت کنی، توضیحش میدهی.
هوش مصنوعی: او از تو دور میشود، ای کسی که همیشه در جنگ و ستیز هستی، زنجیرها را پاره میکند و از تو فرار میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو نخوانی و به صدای دلسوز خود توجه نکنی، دیگران این درد و سوز تو را خواهند دید و به آن آگاه خواهند شد، مثل مرغی که تحت تربیت توست و حالش را میشناسند.
هوش مصنوعی: او مانند طاووسی است که در منزل روستایی نمیتواند در برابر هر کسی که بیخود و بیتوجه است، دوام بیاورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.