سلطان محمد آن شمع کز پرتو وجودش
گردیده بود گردون محفل فروز دنیا
در صفحهٔ رخش بود رنگ صلاح ظاهر
وز مطلع جبینش نور فلاح پیدا
از بی وفائی عمر ناگه چو رخت بر بست
وز دهر شد مسافر در خلد ساخت ماوا
جان پدر ز غم سوخت خون شد دل برادر
وز آه و گریه بردند آرام پیر و برنا
چون ساختم ازیشان تاریخ رحلت او
گفتند شد مسافر سلطان محمد ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره سلطان محمد است که به عنوان یک شخصیت برجسته و درخشان معرفی شده است. او به عنوان "شمع" روشنایی بخش محفل و دنیا شناخته میشود. اما ناگهان از زندگی قافل شده و از دنیای فانی به بهشت سفر میکند. مرگ او باعث ایجاد غم و دلتنگی عمیق در خانواده و نزدیکانش میشود که به سوگواری و گریه میپردازند. در نهایت، شاعر به بیان تاریخ وفات او پرداخته و او را مسافر ابدی مینامد.
هوش مصنوعی: سلطان محمد همچون شمعی بود که با نور وجودش، محفل جهانیان را روشن کرده بود.
هوش مصنوعی: در چهرهاش نشانههایی از نیکی و درستی دیده میشود و از پیشانیاش نور موفقیت و پیروزی نمایان است.
هوش مصنوعی: به دلیل بی وفایی، زمانی که عمر انسان به سرعت به پایان میرسد، او مانند مسافری از دنیا میرود و بهشتی برای خود میسازد.
هوش مصنوعی: جان پدر به خاطر غم فرزندش به شدت رنج میبرد و دل برادر نیز از درد پر شده است. آه و نالهی آنها، هم پیران و هم جوانان را بیقرار کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی که من از آنها درباره تاریخ فوت او سوال کردم، گفتند که سلطان محمد ما به سفر رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا
آمد نسیمِ سُنبُل با مُشک و با قَرَنفُل
آورد نامهٔ گُل، بادِ صبا به صَهبا
کُهسار چون زُمُرُّد، نقطه زده ز بُسَّد
[...]
ای کرده فتح و نصرت در مشرق آشکارا
بگذشته زآب جیحون وآتش زده در اعدا
با خیلخیل لشکر چون سیلسیل باران
با فوجفوج موکب چون موجموج دریا
از تودهتوده آهن چون کوه کرده هامون
[...]
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
کز بهمن و فریدون در ملک یادگاری
اینجا کسیست پنهان خود را مگیر تنها
بس تیز گوش دارد مگشا به بد زبان را
بر چشمهٔ ضمیرت کرد آن پری وثاقی
هر صورت خیالت از وی شدهست پیدا
هر جا که چشمه باشد، باشد مقام پریان
[...]
تا جسته برق رویت از عکس روی زیبا
افتاده شعلهٔ او در خرمن دل ما
تاب تجّلیّ حسن، جز عشق ما ندارد
محکمترست با تو، عهدم ز سنگ خارا
در فقر اگر ندارم، جز چهرهٔ تو وجهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.