تا دست را حنا بست دل برد ازین شکسته
دل بردنی به این رنگ کاریست دست بسته
چون دست آن گلندام صورت چگونه بندد
گر باغبان ببندد از گل هزار دسته
تا پیش هر خس آن گل افکنده پرده از رخ
چون غنچه در درونم خون پرده بسته
بنشسته با رقیبان رخ بر رخ آن شه حسن
ما را دگر عجایب منصوبهای نشسته
من با حریف عشقت دیگر چگونه سازم
او سالم و توانا من ناتوان و خسته
دریای عشق خوبان بحری نکوست اما
کشتی ما در آن بحر بد لنگری گسسته
دیوان محتشم را گه گه نظاره میکن
شاید در او بیابی ابیات جسته جسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و معانات ناشی از آن است. شاعر از حسرت و دلشکستگی خود سخن میگوید و به نقش دست و حنا در این احساس اشاره میکند. او به زیباییهای معشوق و دشواریهای مقایسه عشقش با دیگران میپردازد. همچنین شاعر به تناقضات عشق و سختیهایی که دریا و کشتیای را که در آن زندگی میکند، به تصویر میکشد. در نهایت، او به دیوان محتشم اشاره میکند و امیدوار است که در آن ابیاتی از دل خود بیابد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دست را با حنا تزیین کنیم، دل از غم و اندوه رنجیده برمیخیزد. این نوع از کار کردن، در واقع نشانهای از محدودیت و بسته بودن دست است.
هوش مصنوعی: اگر باغبان بخواهد تمام گلهای زیبا و خوشبو را بچیند، چگونه میتوانیم زیبایی و لطافت آنها را در دست بگیریم؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که برای هر گل سرخ پردهای از کشف و زیبایی به نمایش گذاشته شود، من در درون خود مانند غنچهای هستم که خونِ پرده بستهای در خود دارم.
هوش مصنوعی: در حالی که با رقبای خود نشسته است، چهره آن شاه زیبایی، دیگر شگفتیها و شگفتانگیزیها را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم با رقیب عشقت مقابله کنم؟ او پرقدرت و سلامت است، در حالی که من ضعیف و خسته هستم.
هوش مصنوعی: عشق خوبان شبیه دریایی بزرگ و زیباست، اما کشتی ما در این دریا کهنه و صدمه دیده است و نمیتواند به راحتی حرکت کند.
هوش مصنوعی: محتشم را گاه به گاه نگاه کن، شاید در شعرهای او، قطعاتی زیبا و خاص پیدا کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گرد عاشقانت از رشک تخته بسته
وی جمله عاشقانت از تخت و تخته رسته
صد مطرقه کشیده در یک قدح بکرده
صد زین قدح کشیده چون عاقلان نشسته
یک ریسمان فکندی بردیم بر بلندی
[...]
ای چیده سنبل تر در باغ دسته بسته
و افکنده شاخ ریحان بر لاله دسته دسته
ریحان مشک بیزت آب بنفشه برده
یاقوت قند ریزت نرخ شکر شکسته
زلف شکسته بسته در حلق جان جمعی
[...]
نقش خیال رویش برآب دیده بسته
آن نور چشم مردم در آب خوش نشسته
روز الست با او عهد درست بستیم
جاوید من بر آنم گر چه دلم شکسته
دیشب خیال رویش در خواب دید دیده
[...]
دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته
کنج قفس بهشت است، بر مرغ پرشکسته
یاد آر ای که فارغ، در محملی نشسته
شکرانه فراغت از همرهان خسته
چشم بد فلک بین کامشب ببرم عشرت
یکسو سبوفتاده یکسو قدح شکسته
از نوبهار وصلم یاد آید و خروشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.