گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
غروی اصفهانی

لالۀ روی تو را شمع جهان افروزم

عشق می بازم و پروانه صفت می سوزم

نه در آن آینۀ حسن بگیرد آهم

نه دل نازل او را بگدازد سوزم

رشتۀ عمر توانم ز عمت تازه کنم

دیده از روی تو هرگز نتوانم دوزم

در فراق تو دُر اشک بسی افشاندم

گوهری باز ز وصل تو نمی‌اندوزم

بهر تحقیق حقایق چه به مکتب آیم

جز حدیث غم عشق تو نمی‌آموزم

روزگاری ز تو دارم که نگنجد به بیان

قدمی رنجه کن اینک شب و اینک روزم

پوزش مفتقر اندر بر جانان چه کند

من ناچیز چه باشم که چه باشد پوزم