گنجور

 
میلی

ای از کرشمه رخنه گر جان من بیا

آشوب دین و آفت ایمان من بیا

ای کینه ساز عربده پرداز من، مرو

ای زود خشم دیر پشیمان من بیا

رفتی و دیده چون صدف بی گهر بماند

ای نور دیده گهر افشان من بیا

هجر تو ساخت خانه صبر مرا خراب

بهر عمارت دل ویران من بیا

گمنام عشق را نتوان یافت ای اجل

روزی که آیی، از پی افغان من بیا

دارد عزیمت دل میلی خدنگ ناز

ای مرهم جراحت پنهان من بیا

 
sunny dark_mode