قوله تعالی: أَ لَمْ یَرَوْا... نه نگرند بدیده سر تا بدایع صنایع بینند؟ نه نگرند بدیده سرّ تا لطایف وظایف بینند؟ ننگرند بدیده سر تا آیات آفاق بینند؟
ننگرند بدیده سرّ تا آیات انفس بینند؟ ننگرند بدیده دل تا انوار هدایت بینند؟ ننگرند بدیده جان تا اسرار عنایت بینند؟ ننگرند بدیده شهود تا حضرت مشهود بینند؟ ننگرند بدیده وجد تا رایت وجود بینند؟ ننگرند بدیده بیخودی تا دوست عیان بینند؟ ننگرند بدیده فنا تا جهانی بیکران بینند؟!
الا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
جهانی کاندرو هر دل که یابی پادشا یابی
جهانی کاندر و هر جان که بینی شادمان بینی
ای مسکین تا کی در صنایع نگری؟ یک بار در صانع نگر! تا کی ببدایع مشغول باشی؟ یک بار بمبدع مشغول شو! تا کی مرد هر دری باشی؟ مرد هر دری را هرگز صلاح و فلاح نبود، لا تکن امعة فتهلک. هزار حصن روئین از جای برکندن آسانتر ازان بود که مرد هر دری را بیک در باز آوردن. بو یزید بسطامی را حدیث دل پرسیدند، گفتا: دل آن بود که بمقدار یک ذره آرزوی خلق درو نباشد.
أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ سلمان فارسی رضی اللَّه عنه هر گه که بخرابهای بر گذشتی توقّف کردی بزاری بنالیدی و رفتگان آن منزل یاد کردی گفتی: کجا اندایشان که این بنا نهادند و ازان مسکن ساختند دل بدادند و مال و جان درباختند تا آن غرفهها بیاراستند، چون دل بران نهادند و چون گل بر بار بشکفتند از بار بریختند و در گل خفتند.
سل الطّارم العالی الذری عن قطینه
نجا ما نجا من بوس عیش و لینه
فلمّا استوی فی الملک و استعبد الوری
رسول المنایا تلّه لجبینه
وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ صفت روز رستاخیز است که در ان روز رزمههای نفاق برگشایند و سرپوشهای زرّاقی از سر آن بر گیرند و گویند: «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ». مدّعیان بیمعنی را بینی که زبانهاشان از راه قفا بدر میکشند و لوح معاملات هر کس در رویهاشان میدارند که «اقْرَأْ کِتابَکَ»، و هر ذرّهای که بظلم ستده باشند یا از زکاة باز گرفته داغ قهر میگردانند و بر پیشانیهای عوانان خویشتنپرست مینهند. ای مسکین! آخر نگویی که تا چند از این مکابره بر دوام و تا کی ازین شوخی و دلیری فراوان، از حال طفولیّت تا جوانی و برنایی و از جوانی و برنایی تا بکهلی و از کهلی تا بپیری و از پیری تا بکی؟! سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها... الآیة پاکی و بیعیبی آن خدای را که در زمین از یک آب و یک خاک و یک هوا این همه عجائب صنع نماید و آیات و رایات قدرت پدید کند، بینا کردن بندگان را و باز نمودننشان را که آن کس که ندیده بود ببیند و آن کس که در نیافته بود دریابد که این کرده را کردگاری است و این ساخته را سازنده ایست و این آراسته را آرایندهایست و رسته را رویانندهای، هر یکی بر هستی اللَّه گواه و بر یگانگی وی نشان، نه گواهی دهنده را خرد نه نشان دهنده را زبان،
و فی کلّ شیء له آیة
تدلّ علی انّه واحد
وَ آیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ بزرگی را پرسیدند که شب فاضلتر یا روز؟
جواب داد که شب فاضلتر که در شب همه آسایش و راحت بود و راحت از بهشت است و در روز همه رنج و دشواری بود اندر طلب معاش و رنج و دشواری از دوزخ است. و نیز گفت: شب حظّ مخلصان است که عبادت باخلاص کنند ریادران نه، روز حظّ مرائیان است.
که عبادت بریا کنند اخلاص در ان نه، شب وقت خلوت دوستانست و میعاد آشتی جویان و سلوت مشتاقان و هنگام راز محبّان. وحی آمد ببعضی انبیا: کذب من ادّعی محبتی اذا جنّه اللّیل نام عنی ا لیس کلّ محبّ یحبّ خلوة حبیبها انا مطّلع علیکم اسمع و اری».
و گفتهاند: شب و روز نشان قبض و بسط عارفان است، گهی شب قبض بود ایشان را و گهی روز بسط، در شب قبض همه فترت و هیبت بینند، در روز بسط همه لطف و رحمت یابند، در شب قبض صرصر قهر آید شواهد جلال نماید بنده بزارد در خواهش آید، در روز بسط همه نسیم لطف دمد بوی وصال آرد شواهد جمال نماید بنده بنازد در رامش آید.
پیر طریقت گفت: گاه گویم که در قبضه دیوم از بس پوشش که میبود، گاه نوری تابد که بشریّت در جنب آن ناپدید شود، نوری و چه نوری که از مهر ازل نشانست و بر سجل زندگانی عنوانست، هم راحت جان و هم عیش جان و هم درد جانست.
هم درد دل منی و هم راحت جان
هم فتنه برانگیزی و هم فتنه نشان
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ... از روی حکمت گفتهاند که زیادت و نقصان ماه از آنست که ماه در ابتدای آفرینش نور او بر کمال بود بخود نظری کرد، عجبی در وی پیدا شد، رب العزة جبرئیل را فرمود تا پر خویش بر روی ماه زد و آن نور از وی بستد ابن عباس گفت: آن خطّها که بر روی ماه میبینید، نشان پرّ جبرئیل است نور از وی بستد امّا نقش بر جای بماند و نقش کلمه توحید است بر پیشانی ماه نبشته «لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه»، چون نور از ماه بستدند او را خدمت درگاه منع کردند، ماه از فرشتگان مدد خواست تا از بهر وی شفاعت کردند گفتند: بار خدایا ماه در خدمت درگاه عزّت خوی کرده هیچ روی آن دارد که یکبارگی او را مهجور نکنی؟ رب العزة شفاعت ایشان قبول کرد و او را دستوری داد تا هر ماهی یک بار سجود کند در شب چهارده، اکنون هر شب که بر آید و بوقت خدمت نزدیکتر میگردد نور وی میافزاید تا شب چهارده که وقت سجود بود نورش بکمال رسد، باز از چهارده چون در گذرد هر شب در نور وی نقصان میآید که از بساط خدمت دورتر میگردد. و قیل: شبیه الشمس عبد یکون ابدا فی ضیاء معرفته و هو صاحب تمکین غیر متلون اشرقت شمس معرفته من بروج سعادته دائما لا یأخذه کسوف و لا یستره سحاب و شبیه القمر عبد یکون احواله فی التنقل و هو صاحب تلوین له من البسط ما یرقّیه الی حد الوصال ثمّ یردّ الی الفترة و یقع فی القبض ممّا کان به من صفاء الحال فیتناقص و یرجع الی نقصان امره الی ان یرفع قلبه عن وقته ثمّ یجود علیه الحقّ سبحانه فیوفّقه لرجوعه عن فطرته و افاقته عن سکرته فلا یزال تصفو حاله الی ان یقرب من الوصال و یرتقی الی ذروة الکمال فعند ذلک یقول بلسان الحال:
ما زلت انزل من ودادک منزلا
تتحیّر الالباب عند نزوله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان زیباییها و نشانههای خلقت الهی پرداخته و انسان را به تأمل در آثار خداوند دعوت میکند. در ابتدا به قدرت و عظمت صنعتهای الهی اشاره میشود و تأکید میشود که انسان باید به جای توجه به مصنوعات، به خالق آنها بنگرد. همچنین به آیات وجودی در درون و برون انسان تأکید میشود و پیشنهاد میشود که از زندان فریب دنیا خارج شده و به شناخت واقعی برسد.
سپس با ذکر مثالهایی چون سلمان فارسی، به یادآوری سرنوشت گذشتگان پرداخته میشود که تمام تلاشها و زحماتشان به کجا انجامیده و آنها چگونه به جایگاه خود رسیدند. متنی در مورد روز قیامت نیز است که در آن وعده حسابرسی و روشن شدن حقایق در آن روز داده میشود.
بحثی در مورد شب و روز نیز شده که شب به عنوان زمان عبادت و خلوتهای عاشقانه معرفی میشود و بر اهمیت این دوران تأکید میشود. در نهایت، تشبیهات ماه و خورشید به انسان و حال و روز او در مسیر معرفت و اتصال به حق تعالی بیان شده و از تضاد بین نور و تاریکی در زندگی انسانها یاد میشود.
در کل، دعوتی است به تفکر، توجه به خالق و رهایی از زرق و برقهای دنیوی به منظور نزدیک شدن به حقیقت و کمال الهی.
هوش مصنوعی: آیا آنها نمیبینند که با چشم خود میتوانند آثار شگفتانگیز صنعتها را مشاهده کنند؟ آیا نمیتوانند با درک عمیق خود به زیباییهای کارها و وظایف پی ببرند؟ آیا نمینگرند که با چشم بصیرت خود میتوانند نشانههای عظیم طبیعت را ببینند؟
هوش مصنوعی: آیا نمینگرند که با چشم عقل، نشانههای درون را ببینند؟ آیا نمینگرند که با چشم دل، نورهای هدایت را مشاهده کنند؟ آیا نمینگرند که با چشم جان، رازهای بخشش را دریابند؟ آیا نمینگرند که با چشم شهود، حقیقت مشهود را অনুভا کنند؟ آیا نمینگرند که با حالت وجد، وجود و هستی را درک کنند؟ آیا نمینگرند که با بیخودی، دوست را در آشکارا ببینند؟ آیا نمینگرند که با فنا، جهانی بینهایت را مشاهده کنند؟
هوش مصنوعی: به خود بیا و از این زندان فریب دور و برت رها شو. از این چاه تاریک و ظلمانی بیرون بیا تا بتوانی زیباییهای جهان را ببینی.
هوش مصنوعی: هر جا که دل خوشی بیابی، انگار که پادشاهی را پیدا کردهای. و هر کسی که شاد و خوشحال را ببینی، در واقع جهانی از شادی را مشاهده کردهای.
هوش مصنوعی: ای چقدر بیچارهای که فقط به چیزهای ظاهری نگاه میکنی! یک بار به خالق این چیزها فکر کن! تا کی به زیباییهای دنیا مشغول خواهی بود؟ یک بار به منبع این زیباییها توجه کن! تا کی خود را مشغول هر موضوعی میکنی؟ کسی که به هر دری میرود، هیچگاه موفق نخواهد بود. هزاران مشکل را آسانتر میتوان حل کرد تا اینکه بخواهی کسی را به یک مسیر مشخص هدایت کنی. از بو یزید بسطامی درباره راز دلش پرسیدند و او گفت: دل باید به قدری خالی باشد که حتی یک ذره آرزوی دیگران در آن نباشد.
هوش مصنوعی: آیا نمیبینند که چقدر نسلهای پیش از آنها را هلاک کردهایم و حال آنها به سوی ما بازنمیگردند؟ سلمان فارسی رضی الله عنه هرگاه به ویرانهای میرسید، میایستاد، زاری میکرد و یاد رفتگان آنجا را میکرد. میگفت: آنها که این بنا را ساختند و در این مکان سکونت گزیدند، دل به آن سپردند و مال و جانشان را فدای آن کردند تا آنجا را تزیین کردند. اما اکنون، دلهایشان را به آن بستند و مانند گل که در بهار میشکفد، در نهایت از باران فرو میافتند و در خاک خفتهاند.
هوش مصنوعی: از آنکه در جایگاه بلند و ارجمند قرار دارد، بپرس که چه کسی از لذتهای زندگی و نرمی آن نجات یافته است.
هوش مصنوعی: زمانی که او بر تخت سلطنت نشست و مردم را تحت فرمان خود درآورد، فرستاده مرگ را با علامت خود بر پیشانیاش فرستاد.
هوش مصنوعی: روز رستاخیز روزی است که در آن همه افراد در برابر خداوند حاضر میشوند و پردهها از روی نفاق و تعصب کنار زده میشود. در این روز، به کسانی که از عمل زشت خود آگاه نیستند، گفته میشود که امروز چشمانت بینا شده و حقایق را میبینی. کسانی که به ناحق عمل کردهاند، با لوح کردارشان روبرو میشوند و به آنها گفته میشود که عمل خود را بخوانند. هر کسی که بر زندگی دیگران ظلم کرده یا از پرداخت زکات خودداری کرده، عذاب خواهد شد و این عذاب بر پیشانیهای خود نشان داده میشود. ای انسان! آیا احتمال میدهی که این وضعیت ادامه داشته باشد تا کی؟ از کودکی تا پیری چه بر سرت خواهد آمد؟ خدای پاک و بیعیب، که با یک آب و یک خاک و یک هوا این همه شگفتیها را آفریده، بندگان را به بینش و آگاهی میکشاند تا بفهمند که این جهان، سازنده و آراستهای دارد. هر چیزی نشانهای از وجود خداوند و یگانگی اوست، و نشانهدهنده و گواه بینیاز از زبان و عقل است.
هوش مصنوعی: در هر چیزی نشانهای وجود دارد که به یگانگی او اشاره میکند.
هوش مصنوعی: و نشانهای برای آنها شب است که ما در آن، روز را از آن جدا میکنیم. یک دانشمند را پرسیدند که آیا شب برتر است یا روز؟
هوش مصنوعی: جواب داد که شب زمانی است که انسانها در آسایش و آرامش هستند و شب را میتوان مانند بهشتی به شمار آورد، در حالی که روز پر از زحمت و سختی است که به خاطر تأمین معیشت به وجود میآید و میتوان گفت روز مانند جهنم است. همچنین گفت: شب برای کسانی است که با اخلاص عبادت میکنند، در حالی که روز مختص کسانی است که تنها به ظواهر توجه دارند.
هوش مصنوعی: عبادت زمانی با اخلاص واقعی است که در خلوت و شبهای تاریک انجام شود. این زمان، وقت تنهایی دوستان، دیدار آشتیجویان و آرامش مشتاقان و لحظه راز و نیاز عاشقان است. به برخی پیامبران وحی شد که اگر کسی ادعای محبت دارد، اما در شبها از یاد محبوبش غافل میشود، دروغ میگوید. آیا هر محبی نسبت به خلوت و تنهایی با محبوبش حس نمیکند؟ من به همه چیز آگاه هستم و میشنوم و میبینم.
هوش مصنوعی: گفته شده که شب و روز نمایانگر حال عارفان هستند. گاهی شب برای آنها حال قبض و محدودیت است و گاهی روز حال بسط و گسترش. در شب قبض، عارفان احساس رکود و هیبت میکنند، اما در روز بسط، از لطف و رحمت بهرهمند میشوند. در شب قبض، باد سرد و تند، نشانههای جلال را نمایان میکند و بندگان درخواستی از خود بروز میدهند؛ در حالی که در روز بسط، نسیم ملایم و خوشبو، نشانههای زیبایی را به ارمغان میآورد و بندگان در آرامش و شادمانی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: پیر طریقت بیان میکند که گاهی احساس میکند در دست قدرت و تسلطی قرار دارد که به قدری پوشش دارد که نور شدیدی میتابد. این نور به قدری قوی است که بشریت در برابر آن ناپدید میشود. این نور نشانی از عشق ازل دارد و در ثبت زندگی عنوانی ویژه دارد، زیرا هم آرامش روح را به ارمغان میآورد، هم خوشی را و هم درد را.
هوش مصنوعی: تو هم غم و درد مرا درک میکنی و هم تسکینی برای روح من هستی؛ هم تو ایجاد آشفتگی میکنی و هم خود نشاندهنده این آشفتگی هستی.
هوش مصنوعی: و ماه را در منزلگاههایش مقدر کردهایم... بر اساس حکمت گفته شده که افزایش و کاهش ماه به این خاطر است که در ابتدای آفرینش، نورش در اوج کمال بود و سپس به خود نگریست و در او عجبی پیدا شد. خداوند جبرئیل را مأمور کرد تا بالهایش را بر روی ماه بزند و نورش را از او بستاند. ابن عباس گفت که خطوطی که بر روی ماه میبینید، نشان پر جبرئیل است. نور از او گرفتند، اما نقش باقی ماند که نشان کلمه توحید «لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه» بر پیشانی ماه نوشته شده است. هنگامی که نور از ماه گرفته شد، او از فرشتگان یاری خواست تا برایش شفاعت کنند و گفتند: "پروردگارا، آیا امکان دارد یک بار دیگر او را از درگاهات دور نکنی؟" خداوند شفاعت آنها را پذیرفت و دستوری داد که هر ماه یک بار در شب چهاردهم سجده کند. بنابراین، اکنون هر شب هنگامی که ماه بالا میآید و به خدمت نزدیکتر میشود، نور او افزایش مییابد تا به شب چهاردهم که زمان سجود است، برسد و پس از آن، وقتی از چهاردهم عبور میکند، هر شب از نورش کاسته میشود زیرا از خدمت دورتر میشود. علاوه بر این، شباهت خورشید به بندهای است که همیشه در روشنایی معرفت خویش است و صاحب ثباتی است که دچار تغییر نمیشود. نور خورشید معرفت از برجهای سعادتش همواره درخشان است و نه کسوف او را میپوشاند و نه ابری بر او سایه میافکند. شباهت ماه به بندهای است که احوالش دائماً در نوسان است و او صاحب رنگ و تنوع است و به واسطه انبساطش به حد وصال میرسد و سپس به دورهای بازگشته و از حالت صفای خویش کاسته میشود و به نقصان میافتد تا اینکه قلبش از زمان حالش رها شود، سپس حق تعالی به او رحم کرده و او را برای بازگشت به فطرتش توفیق میبخشد و از مستیاش بیدار میکند. او همواره در حال تصفیه است تا به وصال نزدیک شود و به قله کمال برسد. در این زمان، او به زبان حال میگوید:
هوش مصنوعی: ما از محبتی که به ما نازل شد، در مکانی قرار گرفتیم که عقلها در فهم آن متعجب و سردرگم شدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.