قوله تعالی: وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً کردگار قدیم جبّار نام دار عظیم خداوند حکیم، جلّ جلاله و عزّ کبریاؤه و عظم شأنه در بیان قصه عاد و ثمود اظهار جلال و تعزّز و استغنای ازلی میکند، سیاست جبّاری و عظمت قهاری خود بخلق مینماید، تا بدانند که او بینیاز است از جهان و جهانیان، نه ملک وی بطاعت مطیعان، نه عزّت وی بتوحید موحدان، نه در جلال وی نقص آید از کفر کافران، درگاه عزّت را چه زیان، اگر همه عالم زنّار بر بندند: در باغ جلال گو خلالی کم باش.
فرمان آمد که ای هود تو عاد را بخوان، ای صالح تو ثمود را بخوان، ای ابراهیم تو نمرود را بخوان، شما میخوانید و من آن کس را بار دهم که خود خواهم کارها بارادت و مشیّت ما است ازل و ابد مرکب قضا و قدر ما است.
پیر طریقت گفت: آدمی هر چند کوشید با حکم خدا برنامد، کوشش رهی با ردّ ازلی برنامد، عبادت با داغ خدای برنامد، وایست ما بانوایست حقّ برنامد، جهد ما با مکر نهانی برنامد، مفلس گشتیم کس را ور ما رحمت نامد، دنیا بسر آمد و اندوه بسر نامد.
هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها فَاسْتَغْفِرُوهُ ای قوم! اللَّه شما را بیافرید و ساکنان زمین کرد، تا بنظر عبرت در آن نگرید، و کردگار و آفریدگار آن بشناسید، و درین دنیا کار آخرت بسازید، نه بدان آفرید تا یکبارگی روی بدنیا آرید، و طاغی و یاغی شوید. آوردهاند که جوانی زیبا دست از دنیا بداشته بود یاران وی او را گفتند: چرا از دنیا نصیبی بر نداری؟ گفت: اگر از شما کسی شنود که ما با عجوزی فرتوت وصلتی کردهایم شما چه گوئید ناچار گوئید دریغا چنین جوانی که سر بچنین عجوزی فرتوت فرو آورد و جوانی خود ضایع کرد، پس بدانید که این دنیا آن عجوز گنده پیر است و تا امروز هزاران هزار شوهر کشته هنوز عدّت یکی تمام بسر نابرده، که با دیگری در پیوسته، و در حجله جلوه وی آمده، کسی که خرد دارد چگونه با وی عشق بازی کند، و دل در روی بندد؟ آن بیچاره بدبخت که با وی آرام دارد، و او را به عروسی خود میپسندد، از آنست که عروس دین مرو را جلوه نکردهاند، و جمال وی هرگز ندیده.
اگر در قصر مشتاقان ترا یک روز بارستی
ترا با اندهان عشق این جادو چه کارستی؟
و گر رنگی ز گلزار حدیث او ببینی تو
بچشم تو همه گلها که در باغ است خارستی.
لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْری ابراهیم پیغامبری بزرگوار بود شایسته کرامت نبوّت و رسالت بود، سزای خلّت و محبّت بود، بتخاصیص قربت و تضاعیف نعمت مخصوص بود، صاحب فراستی صادق بود، با این همه چون فریشتگان آمدند ایشان را نشناخت، و در فراست برو بسته شد دو معنی را، یکی آنکه تا بداند که عالم الخفیّات بحقیقت خدا است، در هفت آسمان و هفت زمین نهان دان دوربین خود آن یگانه یکتاست لا یعزب عنه مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ دیگر معنی آنست که وی جلّ جلاله چون حکمی کند، و قضایی راند بران کس که خواهد، مسالک فراست بربندد، تا حکم براند، و قهر خود بنماید، و خدایی خود آشکارا کند، و او را رسد هر چه کند، و سزد هر چه خواهد، بحجّت خداوندی و کردگاری و آفریدگاری، فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی و گفتهاند: رب العزّة فریشتگان را فرستاد کرامت خلیل را تا او را بشارت دهند بدوام خلّت و کمال وصلت از اول او را بنواخت و خلیل خود خواند، گفت: وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا آن گه او را بدوام خلّت بشارت داد، و از قطیعت ایمن کرد، گفت: قالُوا سَلاماً و ایّ بشارة اتمّ من سلام الخلیل علی الخلیل.
و انّ صباحا یکون مفتتحا بسلام الحبیب لصباح مبارک فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ ابراهیم اول پنداشت که مهماناناند شرط میزبانی بجای آورد، زود برخاست و ما حضر پیش نهاد، رب العزّة آن تعجل از وی بپسندید و از وی آزادی کرد، گفت: فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ جایی دیگر گفت فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ و المحبّة توجب استکثار القلیل من الحبیب و استقلال ما منک للحبیب. مصطفی (ص) گفت: «الجهول السخیّ احبّ الی اللَّه من العابد البخیل»
پیر طریقت جنید گفته: بنای تصوّف بر شش خصلت نهادند، اوّل سخا، دیگر رضا، سیوم صبر، چهارم لبس صوف، پنجم سیاحت، ششم فقر. فالسخاء ل: ابراهیم و الرضا ل: اسماعیل و الصبر ل: ایوب و لبس الصوف ل: موسی و السیاحة ل: عیسی و الفقر ل: محمد (ص) مردی بود او را نوح عیار میگفتند پیر خراسان بود در عصر خویش بجوانمردی و مهمان داری معروف نفری از مسافران عراق بوی فرو آمدند اشارت به خادم کرد که قدّم السّفرة، خادم رفت و دیر باز آمد و مسافران در انتظار مانده و در بعضی از ایشان انکاری پدید آمد که این نه نشان فتوت است و نه عادت جوانمردان، پس از آن که انتظار دراز گشته بود سفره آورد نوح گفت: لم تانیّت فی تقدیم السفرة؟ فقال: یا سیّدی کانت علیها نملة فلم ار فی الفتوّة ان اوذیها او ذبها و لا فی الادب ان اقدّمها مع النّملة الی الاضیاف فلمّا صعدت النّملة منها الی الجدار، قدّمتها.
فقالوا باجمعهم: احسنت، و قاموا و قبّلوا رأس نوح.
فَلَمَّا رَأی أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ تمام احسان الضّیف تناول الید الی ما یقدّم الیه من الطّعام و الامتناع من اکل ما قدّم الیه معدود فی جملة الجفاء و الاکل فی الدّعوة واجب علی احد الوجهین فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِیمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْری یُجادِلُنا فِی قَوْمِ لُوطٍ مراجعتی که ابراهیم میکرد در کار لوط و باز پیچیدن که میرفت للَّه و فی اللَّه میرفت از شوب ریا پاک، و از حظّ نفس دور، لا جرم آن جدال او را مسلّم داشتند، و ازو در گذاشتند، و در نواخت و کرامت بیفزودند، که بر وی این ثنا گفتند: إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ بر خدای هیچ کس زیان نکند، و هر چه برای خدا بود جز در شرف و کرامت نیفزاید، جوانمردی مهمان داری کرد جمعی را که رسیده بودند، و در آن ضیافت فرمود تا هزار چراغ بیفروختند، یکی مرو را گفت: که اسراف کردی که این همه چراغ بیفروختی، گفت: در خانه رو و هر آنچه نه از بهر حقّ و نه در طلب رضا برافروختهام آن را بکش که رواست، مرد در خانه گرد آن چراغها برآمد تا یکی فرو کشد نتوانست و نه دستش بآن رسید.
هر آن شمعی که ایزد بر فروزد
گر آن را پف کنی سبلت بسوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن نگاهی به داستانهای انبیا در قرآن دارد و به ویژه بر سرگذشت حضرت صالح و قوم ثمود و همچنین ابراهیم خلیل تمرکز میکند. خداوند در این آیات عظمت و قدرت خود را به نمایش میگذارد و بیان میکند که او از هیچکس نیاز ندارد. در ادامه، به داستان ابراهیم اشاره میشود که به رغم مقام بلندی که دارد، وقتی فرشتگان به او بشارت میدهند، ابتدا آنها را نمیشناسد. نشاندهنده حکمت الهی است که گاهی برکاتی که در عالم وجود دارد، از دید انسانها پنهان میماند.
سخن درباره کرامت ابراهیم و ویژگیهای شخصیتهای دیگر نیز مطرح میشود. در این میان، نوح عیار نیز به عنوان شخصیتی مهم معرفی میشود که به مهماننوازی و فضائل انسانی اهمیت میدهد. بحث بر سر سخاوت، رضا، صبر و دیگر خصائل اخلاقی انبیا نشاندهنده پایههای سلوک معنوی در تصوف است.
در نهایت، با اشاره به جدال ابراهیم برای نجات قوم لوط، بر ارزشهای انسانیت و جوانمردی تأکید میشود و از اهمیت مهماننوازی و اخلاق نیک سخن به میان میآید. متن به صورت کلی به ابعاد مختلف زندگی انبیا و آموزههای دینی مرتبط با آن میپردازد.
هوش مصنوعی: این آیات به داستان قوم ثمود و پیامبرشان صالح اشاره دارد. خداوند با جلال و عظمت خود به این موضوع میپردازد تا نشان دهد که او ازلی و بینیاز است و هیچ نیازی به مخلوقات ندارد. او بیان میکند که سلطنت و عزت او به اطاعت بندگان وابسته نیست و حتی با وجود کفر کافران، هیچ چیزی از جلال او کاسته نمیشود. به عبارت دیگر، عظمتی که او دارد مستقل از همه چیز است و اگر همه جهان هم با او مخالفت کنند، تاثیری بر مقام او نخواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: پیامی داده شد که ای هود، قبیله عاد را دعوت کن، ای صالح، به قوم ثمود بگو، ای ابراهیم، نمرود را فرابخوان. شما دعوت میکنید و من بر کسی که خود میخواهم، بار مسئولیت میگذارم. کارها به اراده و خواست ما هستند که از ابتدا تا انتها برقرارند و سرنوشت و تقدیر ما وسیله اجرای آنهاست.
هوش مصنوعی: پیر طریقت گفت: انسان هر چقدر هم تلاش کند تا طبق فرمان خدا عمل کند، در واقع تلاشش با اراده ازلی مخالفت میکند. عبادت او با عشق به خدا درآمیخته است و ایستادگی او در برابر حق است. کوششهای ما اغلب با نیرنگ و فریب در ارتباط است و ما به دلیل این کارها دچار فقر و بینوازی شدهایم. در نهایت، عمر دنیا به پایان رسیده است و غم ما همچنان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: خداوند شما را از زمین آفرید و در آن ساکن کرد تا به معجزات و نشانههای او نظر کنید و خالق خود را بشناسید و در این دنیا برای آخرت خود تلاش کنید. او شما را نیافرید تا فقط به زندگی دنیوی مشغول شوید و طغیان کنید. گفته شده جوانی زیبا دنیا را رها کرده بود و دوستانش از او پرسیدند چرا از دنیا بهرهای نمیبرد. او پاسخ داد اگر کسی بشنود که با زن سالخوردهای رابطه داشتهایم، چه نظری درباره من خواهد داشت؟ قطعاً خواهند گفت افسوس به چنین جوانی که خود را به زنی پیر سپرده و جوانیاش را هدر داده است. بنابراین بدانید که این دنیا مانند آن زن پیر است و بسیاری در گذشته به آن وابسته شدهاند اما هیچگاه آرامش و وفا را نیافتهاند. تنها کسی که بر این دنیا تکیه میکند و آن را میپسندد، کسی است که زیباییهای واقعی دین را ندیده است و از حقیقت آن بیخبر است.
هوش مصنوعی: اگر روزی در قصر کسانی که آرزوی تو را دارند، حاضر شوی، آنگاه با نگاههای پر از عشق، این جادو چه تاثیری بر تو خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: اگر رنگی از زیبایی او را ببینی، در چشمان تو همه گلهای باغ به نظر میرسند خار و ناچیز.
هوش مصنوعی: پیامبران خدا به ابراهیم بشارت دادند. ابراهیم مردی بزرگوار و شایسته نبوّت و رسالت بود و سزای محبت و مقام والا را داشت. او دارای بصیرت و فراست بود، اما، با وجود این، وقتی فرشتگان به او نزدیک شدند، او آنها را نشناخت. این نشاندهنده دو معناست؛ یکی اینکه تنها خداوند عالم به تمام پنهانهاست و هیچ چیز از خدا دور نیست. دیگر اینکه خداوند وقتی حکمی میکند، مشیت خود را به کار میگیرد تا نشان دهد که او حقیقیترین و برتر از همه است. خداوند به فرشتگان امر کرد تا به ابراهیم ارادت کنند و او را به دوستی خود بشارت دهند و ابراهیم را مطمئن کردند که دوستی او دائمی خواهد بود و از هرگونه جدایی در امان خواهد ماند.
هوش مصنوعی: صبحی آغاز میشود که با سلامی از سوی محبوب به صبحی مبارک همراه است. به زودی مهمانان به سراغش آمدند و او فکر کرد که باید به عنوان میزبان از آنها پذیرایی کند. بنابراین، با شتاب برخاست و غذایی را آماده کرد. مخاطبش، ربالعزت، از این شتاب او خوشنود شد و او را مورد لطف قرار داد و به همین دلیل به زودی غذایی خوشمزه و چرب آورد. همچنین، عشق و محبت باعث میشود که انسان حتی از چیزهای کم برای محبوبش نیز قدردانی کند و در قبال محبت او احساس استقلال نماید. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «نابخرد سخاوتمند نزد خداوند محبوبتر از عابد بخیل است.»
هوش مصنوعی: پیر طریقت جنید بیان کرده که اساس تصوف بر شش ویژگی استوار است: اول، سخاوت؛ دوم، رضایت؛ سوم، صبر؛ چهارم، پوشیدن لباس پشمین؛ پنجم، مسافرت و گشت و گذار؛ و ششم، فقر. او در ادامه به شخصیتهای تاریخی اشاره میکند که هر کدام نمونهای از این ویژگیها هستند. برای مثال، سخاوت با ابراهیم، رضایت با اسماعیل، صبر با ایوب، پوشیدن لباس پشمین با موسی، مسافرت با عیسی و فقر با محمد (ص) مرتبط است. در ادامه داستانی از مردی به نام نوح، که در خراسان زندگی میکرد و به خاطر مهماننوازیاش مشهور بود، آورده میشود. روزی مسافرانی از عراق به خانهاش آمدند و او به خادم خود اشاره کرد تا سفره را بیاورد. خادم بعد از مدت طولانی بازگشت و در حالی که مسافران در انتظار بودند، برخی از آنها نارضایتی خود را ابراز کردند و گفتند که این رفتار نشانی از جوانمردی نیست. اما پس از تأخیر، وقتی نوح از خادم پرسید چرا سفره را دیر آوردی، خادم پاسخ داد که بر روی سفره یک مورچه بود و او نمیخواست آن را آزار دهد و به همین دلیل منتظر مانده بود که مورچه از سفره بگذرد و سپس سفره را آورد.
هوش مصنوعی: آنها همه با هم گفتند: عالی است! سپس برخواستند و سر نوح را بوسیدند.
هوش مصنوعی: زمانی که ابراهیم متوجه شد که مهمانانش نمیتوانند به غذایی که برای آنها آماده کرده بود دسترسی پیدا کنند، از رفتار آنها ناراحت شد. زیرا در مهمانی آداب مهماننوازی ایجاب میکند که مهمانان به غذا احترام بگذارند و از آن میل کنند. ابراهیم وقتی از حالات ترس و نگرانی خارج شد و خبر خوشی به او رسید، به بحث و جدل در مورد قوم لوط مشغول شد. او به مراتب روحانی و اخلاقی خود توجه داشت و از نفاق و ریا دور بود. در این بحث و جدل، مقام و بزرگی او برای دیگران مشهود شد و به او ارادت بیشتری نشان دادند. او را به خاطر صبر و بازگشت به سوی خداوند ستودند و گفتند که ابراهیم شخصی با سعه صدر و بازگشته به حقیقت است. در یک میهمانی، تعداد زیادی چراغ روشن کرده بود و یکی از مهمانان به او گفت که این کارش اسراف است. ابراهیم پاسخ داد که اگر چراغها برای خدا نباشند، میتوانند خاموش شوند، اما مهمان نتوانست حتی یکی از چراغها را خاموش کند.
هوش مصنوعی: هر شمعی که خدا روشن میکند، اگر آن را با خودسازی و خودخواهی خاموش کنی، در نهایت خودت آسیب میبینی و از بین میروی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.