مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۸۴ تا کی به هوای دل چنین خوار شوی در دست ستمگری گرفتار شوی آنگه دانی که دل چه کردست به تو کز غفلت خواب عشق بیدار شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی به خاطر دل خودت اینقدر ذلت را تحمل کنی و در دام ستمگران بیفتی؟ زمانی میفهمی که دل در حق تو چه کرده است که از خواب غفلت عشق بیدار شوی.
هوش مصنوعی: چقدر دیگر میخواهی به خاطر دل خودت اینطور ذلیل و خوار باشی و در چنگال یک ظالم گرفتار شوی؟
هوش مصنوعی: وقتی متوجه خُودت و احساست میشوی که چطور دل تو به عشق پرداخته است، در آن زمان از غفلت و بیخبر بودن بیدار میشوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در ظلمت حیرت ار گرفتار شوی
خواهی که ز خواب جهل بیدار شوی
در صدق طلب نجات، زیرا که به صدق
شایستهٔ فیض نور انوار شوی
در دل نگذارمت که افگار شوی
در دیده ندارمت که بس خوار شوی
در جان کنمت جای نه در دیده و دل
تا با نفس باز پسین یار شوی
ای دل تو چنان بزی که هشیار شوی
تا بوک دمی به اهل دل یار شوی
سرمایهٔ تو دمی است، آن دم را باش
کان دم زتو رفت نقش دیوار شوی
از کم خوردن زیرک و هشیار شوی
وز پرخوردن ابله و بیکار شوی
پرخواری تو جمله ز پرخواری تست
کمخوار شوی اگر تو کمخوار شوی
هر دم ز من دلشده بیزار شوی
بی هیچ کینه ز من دل آزار شوی
قدر من دلسوخته دانی لیکن
روزی که به روز من گرفتار شوی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.