دل در ازل آمد آشیان غم تو
جان تا به ابد بود مکان غم تو
من جان و دل خویش از آن دارم دوست
کین داغ تو دارد آن نشان غم تو
|
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
|
راهنمای نوار ابزار |
|
|
پیشخان کاربر |
|
|
اشعار و ابیات نشان‌شدهٔ کاربر |
|
|
اعلان‌های کاربر |
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
|
لغزش به پایین صفحه |
|
|
لغزش به بالای صفحه |
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شماره‌گذاری خطوط |
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
|
نشان کردن شعر جاری |
|
|
ویرایش شعر جاری |
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
|
شعر یا بخش قبلی |
|
|
شعر یا بخش بعدی |
دل در ازل آمد آشیان غم تو
جان تا به ابد بود مکان غم تو
من جان و دل خویش از آن دارم دوست
کین داغ تو دارد آن نشان غم تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، speaker از عشق و غم ناشی از آن سخن می‌گوید. دل او از ابتدا به خاطر غم معشوقش به وجود آمده و جانش نیز تا ابد در حال تحمل این غم است. او جان و دلش را به دوستش تقدیم کرده و داغ محبت او بر دلش باقی مانده است.
هوش مصنوعی: دل از ابتدا به خاطر غم تو به وجود آمد و جان تا ابد در جایی برای غم تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: من وجود و احساساتم را برای تو می‌گذارم، زیرا این درد که در دل دارم نشانه‌ای از غم توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز ازل آمدم نشان غم تو
جان تا بابد بود مکان غم تو
من جان و دل خویش از آن دارم دوست
این داغ تو دارد آن نشان غم تو
اوراد من است داستان غم تو
پیداست ز چهره‌ام نشان غم تو
سهل است اگر زیان جانی افتد
یا رب که نبینیم زیان غم تو
معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.