مگر فتنه عشق بیدار شد
که خلوت بنشین سوی خمار شد
بگویید با پیر دیر مغان
که دین کفر و تسبیح زنار شد
عجب نیست سراناالحق ازان
که مانند منصور بر دار شد
ایا دوستان، موسم یاری است
که کارم بدینگونه دشوار شد
ایا عاشقان، موسم زاری است
که احوال یاران چنین زار شد
مگر پخت سودای زلفش دلم
که در چنگ محنت گرفتار شد
به عیاری آموخت خسرو، کنون
که جویای آن شوخ عیار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی مردمی نزد او خوار شد
دلش بردهٔ گنج و دینار شد
از آن در دو سهمش دل افگار شد
بیفتاد از پای و بیمار شد
سَهی سروش از خَم کمان وار شد
تهی گنجش از دُرّ گرانبار شد
همانا که دولت مرا یار شد
سعادت قرین بخت بیدار شد
چه سلطان خاور پدیدار شد
سر زنگی شب نگون سار شد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.