کدام شب که ترا در کنار خواهم کرد؟
بنای خانه عمر استوار خواهم کرد
کدام روز من بیقرار بی سامان
به زیر پای تو آخر قرار خواهم کرد
به آب دیده، نگارا، کفت نخواهم شست
به خون دل کف پایت نگار خواهم کرد
کنون نماند سر انتظار و می ترسم
که دیده در سر این انتظار خواهم کرد
دلم که تخته شد از دست غم چو آیینه
نگاه دار که ناگه فگار خواهم کرد
مرا دو دیده یکی شد میان خون، تا کی
دو چشم با چو تو شوخی چهار خواهم کرد
مرا مگوی که در کار عشق کن جان را
اگر من این نکنم، خود چه کار خواهم کرد؟
حدیث عشق تو بسیار داشتم پنهان
ز حد گذشت، کنون آشکار خواهم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ابراز احساسات عمیق خود در مورد عشق و انتظار اشاره میکند. او از شب و روزهایی سخن میگوید که در آنها عشقش را در کنار معشوق خواهد یافت و برای او زندگی را بنا خواهد کرد. او به اشکهایش و به دل شکستهاش اشاره میکند و از نگرانی خود درباره آینده و انتظار برای دیدن معشوق میگوید. شاعر احساس میکند که نمیتواند بیشتر از این در عشق پنهان بماند و در نهایت تصمیم میگیرد که عشقش را علنی کند. به طور کلی، این شعر بیانگر عمق احساسات عاشقانه و نگرانیهای مرتبط با آن است.
هوش مصنوعی: کدام شب میتوانم تو را در کنار خود داشته باشم؟ در آن زمان، زندگیام را به شکل محکم و استواری بنا میکنم.
هوش مصنوعی: کدام روز من که بیقرار و آشفتهام، میتوانم به خاطر تو آرامش پیدا کنم و زیر پای تو قرار بگیرم؟
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهای ریختهام، ای معشوق، پای تو را با خون دلم خواهم شست و پاک نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: هماکنون دیگر صبر و انتظار کافی نیست و میترسم که در حالت انتظار به سر برم و چشمهایم به این انتظار بیفتد.
هوش مصنوعی: وقتی که از شدت غم دلم کاملاً خراب شده، خواهش میکنم مانند یک آیینه مراقب این احساسات من باش، زیرا ممکن است ناگهانی به تصمیمی غیرقابل برگشت برسم.
هوش مصنوعی: چشمان من در میان خون یکی شدهاند؛ تا چه زمانی میتوانم با چشمانی که شبیه توست، بازی کنم و شوخی کنم؟
هوش مصنوعی: مرا از عشق و مشکلات آن نترسان، چون اگر من عشق نورزم، پس چه چیزی برای انجام دادن دارم؟
هوش مصنوعی: من پر از داستانها و گفتوگوهای عاشقانه درباره تو بودهام که به خاطر محدودیتهایم پنهان ماندهاند، اما حالا دیگر نمیتوانم آنها را در دل نگهدارم و قصد دارم آنها را به وضوح بیان کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
[...]
ز خویشتن سفری اختیار خواهم کرد
دل پیاده خود را سوار خواهم کرد
میان راه چو عیسی نمی کنم منزل
ازین گریوه به همت گذار خواهم کرد
لباس عاریت نوبهار ریختنی است
[...]
ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد
ز رشک خون به دل نوبهار خواهم کرد
هزار درد سرم هست غیر بیکاری
جنون رسید ندانم چه کار خواهم کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.