گر سخن زان لب چون نوش شود
پسته را خنده فراموش شود
ور حدیث در دندانت کنم
صدف آنجا همه تن گوش شود
ز آسمان روی تو گر مه بیند
بر زمین افتد و بیهوش شود
گل که از روی تو ریزد به سخن
گر بچینند یک آغوش شود
باده بر یاد لب شیرینت
همه گر زهر بود، نوش شود
دل که پوشیده به زلفت پیوست
ترسم از غم که سیه پوش شود
دوش با مات سری خوش بوده ست
خوش بود امشب، اگر دوش شود
گر کنی میل به سوی خسرو
شاه کی همدم جادوش شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.