هر که دل با دلربایی می نهد
خویشتن را در بلایی می نهد
می خورد صد غوطه در دریای غم
چشم اگر بر آشنایی می نهد
دلبرا، چابک سوار تو سنت
دلبری را دست و پایی می نهد
تا سر زلف تو جای فتنه شد
فتنه هم خود را به جایی می نهد
غمزه شوخت جراحت می کند
هر که را لعلت دوایی می نهد
عاشقان را می کشی و لعل تو
هم بر ایشان خونبهایی می نهد
کیست خسرو تا جفای خسروان
چون تو شاهی بر گدایی می نهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.