صبحگه، یارب، حدیثی زان دو لب خواهم کشید
یا شبی از دست تو جام طرب خواهم کشید
گر بر آن خمخانه جان دست خواهم یافتن
ساغری از آب حیوان تا به لب خواهم کشید
گفتی امشب زلف بر دستت نهم تا می کشی
ده که من تاری ازینسان تا به شب خواهم کشید
گر کشم جعد ترا، گویی مکن ترک ادب
عاشق و مستم ز من ناید ادب، خواهم کشید
سوز دل تا کی نهان دارم، برون خواهم فگند
دود از جانم برآمد، چند تب خواهم کشید
بوالعجب شد کار من از ناله زارم، هنوز
من درین غم ناله های بوالعجب خواهم کشید
عاشقی درد سر است و کی رود این دردسر
تا ز خسرو هر شبی شور و شغب خواهم کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.