فریاد که عشق کهنه نو شد
جان در کف عاشقی گرو شد
آزرده دلی که بود، گم گشت
دیرینه غمی که بود، نو شد
یاری که ز ما حدیث نشنود
اندر حق ما سخن شنو شد
رویش دیدم، دلم بیفتاد
پایش به چه ذقن به گو شد
باد سر زلف او بجنبید
صد خرمن صبر جو به جو شد
آورد صبا نشان کویش
اشکم بدوید و پیشرو شد
دادم به قضا عنان خسرو
چون اسپ نشاط تیز دو شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر اوج صعود خود بکوشد
از حد صعود بر نجوشد
رازی که ز سینها بجوشد
او باز کند گر این بپوشد
ساقی باید که می ببخشد
رندی باید که می بنوشد
تشریف شریف می دهد شاه
عبدی باید که آن بپوشد
یک نقش تو گر فرشته خو شد
بد نیز طفیلی نکو شد
اجمال پذیر رنگ و بو شد
مجمل چون گشت خلق و خو شد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.