ماییم کافتاب غلام جمال ماست
صد عید نو در ابروی همچون هلال ماست
روشن که می نماید از آیینه سپهر
آن آفتاب نیست، خیال جمال ماست
تا چشم اختران نرسد در کمال ما
چرخ کبود پرده عین الکمال ماست
در پیش ما بهای جهان است کنجدی
آن نیست کنجد و اگر آن هست، خال ماست
از عشق ما کسی نزید وانکه می زید
از کاهلی غمزه مردم شکال ماست
عاشق کشیم و سایه رحمت نیفگنیم
کاین مرحمت به مذهب خوبان وبال ماست
عشاق پیش ما دو جهان می کشند، لیک
این پیشکش چه در خور عز و جلال ماست
آن عاشقی که گشت گم اندر خیال او
او خود نماند، وانکه بود هم خیال ماست
خاک تنی که پخته شد از سوز ما، درو
هم خون او خوریم چو می، کان سفال ماست
پامال گشت در ره ما خسرو و دیت
او را همین بس است که او پایمال ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.