آمد آن شادی جان بر ما دی
شادی افزود مرا بر شادی
پایش افتادم و لب بگرفتم
گفت، بگذار، کجا افتادی؟
گفتم آن کردم، چون باد صبا
از دل غنچه گره نگشادی
سرو در آرزوی بندگیت
گله ها می کند از آزادی
یاد داری که از این پیش ز لطف
باده بر یاد خودم می دادی
کرد بیداد تو بر خسرو جور
نستد دارویی از بیدادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چه این گفتی آن وا دادی
هر چه آن بستی این بگشادی
زان عروسی و از آن دامادی
مادرش کرد فراوان شادی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.