ای که تاراج دل و دین می دهی
فتنه را باز این چه آیین می دهی؟
ماه از روی تو می یابد شرف
کش به یک خنده دو پروین می دهی
می دهی دل بو که جان خواهد ستد
باری آن مستان، اگر این می دهی
ندهیم چندان که خواهم بوسه ای
بارک الله، عشوه چندین می دهی
چند گویی لب به دندانت گزم
در دهان مرده یاسین می دهی
خوی ز رویت ریخت آبی بر لبت
زانکه شربت نیک شیرین می دهی
لعل تو در خون خسرو بسته شد
هم بر این شربت که رنگین می دهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.